دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

افتاب خواهد دمید

افتاب خواهد دمید

مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند

. فراموش نکنیم کورش نماد آغاز تاریخ واقعی ایران در مقابل تاریخ جعلی آخوند و مذهب ساخته است. کورش نماد هویت واقعی ایرانی در دور دست تاریخ است. گرامی اش داریم.بیاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم :در شرایط بسیار خطیر کنونی در گام نخست و در حکومت ملایان و مذهب مجموع جامعه انسانی ایران،تمامیت ارضی ایران،و طبیعت ایران در سراسر ایران در تهاجم و نکبت حکومت آخوندها در خطر است. اختلافات را به کناری بگذاریم، نیروهایمان را در نخستین گام در راستای نجات این سه مجموعه هم جهت کنیم و به خطر اصلی بیندیشیم .

این است جهان ما در این لحظه

این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید

کرونا وزمین ما

کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران

۱۳۹۳ خرداد ۲۰, سه‌شنبه

کی بود کی بود من نبودم اسماعیل وفا یغمائی

چند نکته در آغاز نوشته نمیدانم «رهبر» و «متابعان صدیق» آیا چند نکته  صمیمانه را در مقدمه این نوشته باور میفرمایند. نکات اولیه این هاست.یکم: مجادله قلمی من و امثال من، برای من و امثال من با ایشان و پیروان،  واقعی ولی بسیار دردناک است. ما این مجادله را  «نه می خواستیم»  و «نه میخواهیم».  این مجادله برای ما دردناک و در بسیاری موارد رقت انگیز است،زیرا با تمام هتک حرمتها و دشنامها و توهین های  شما که ماهها ست بیرحمانه و قاطع، نثار ما میشود خوب میدانیم که در حال حاضر به دلیل حاکمیت آخوندها شمامغلوبید و در افتادن با مغلوب دردناک است  بخصوص اگر سی سال با مرده و زنده اوخاطره داشته باشی..ادامه   

۱۵ نظر:

ناشناس گفت...

آب وقتی یک جا ماند و گندید، دیگه آب نیست و چیزی غیر از اکشیژن و هیدروژن است

آن سایت «وزین» که شما می گویید «آفتاب میکارد و نور درو میکند» ربطی به مجاهدین نداشته و ندارد.

حتی آن «برادر» که به خواهر رنجدیده خود مارک «ماماچه پلیدک» زد هم محاهد نیست.
این را در آلبانی بچه ها از مسئولین خودشان هم شنیده بودند که فلانی از ما نیست...

بالاتر از این،
مسعود رجوی دیگر مجاهد نیست. مدتهاست که نیست.
مجاهد تعریف دارد.
پرسان

RASHID گفت...


‏آقای یغمایی مشکل مهم و فعلی ملت و مملکت در داخل وخارج خامنه ای و امثال رهبر عقیدتی است که عقل و شرم و حیای سیاسی خود را از دست داده اند و حرافی یاد گرفته اند. این افراد ما را به خاک سیاه انداخته اند. رهبر عقیدتی وقتی می شعارد که صد اشرف و هزار اشرف و غیره می سازیم آدم هم میخواهد یقه ی خودش را از افسوس و تاسف بدرد و هم مرغ خنده را به خنده وامیدارد. این گونه حرف را خامنه ای و احمدی نژاد و بقیه هم میزنند که ایران بهترین و آزادترین کشور جهان است و از نظر اقتصادی و نظامی در رده ی امریکا و اروپا است ووووو. پس بهتر این است که رها کنیم این افراد و قماش را. منتقدان را دشمن میخوانند و به انواع واقسام اعمال آب آسیاب خامنه ای میریزند و بعد همین وصله ها را به منتقدان و مخالفان دور ونزدیک خود میچسبانند. بدبختی یکی دو تا نسیت. یا خدا ما را از دست خامنه ای و امثال رهبر عقیدتی خلاص کن!

ناشناس گفت...

فرید
با سلام به اقای یغمائی عزیز میخواهم کمی شفاف تر صحبت کنم.ببینید اقای یغمائی فرض بگیریم کاملا فرض بگیریم که خامنه ای ولی فقیه امروز بیاید و در تلویزیون صحبت کند و بگوید که در این 33 سال ما اشتباهات زیادی کردیم از جمله ما اشتباه کردیم این همه زندان درست کردیم ما اشتباه کردیم حجاب را اجباری کردیم ما اشتباه کردیم اینهمه قتل عام انجام دادیم ما اشتباه کردیم اینهمه به منتقدین تهاجم کردیم ما اشتباه کردیم اصلا ولی فقیه درست کردیم و صد ها اشتباه دیگر .بدون ذره ای تردید نظام جمهوری اسلامی در همان ساعت سقوط خواهد کرد و به باد هوا خواهد رفت اصلا همه را هم نگوید فقط به یک مورد اشاره کند و بگوید ما اشتباه کردیم همان کافیست تا دستگاه ولایت فقیه و نظام جمهوری اسلامی ساقط شود و جر بخورد .از انجائی که سیستمی که در حال حاظر در سازمان مجاهدین خلق برقرار است دقیقا کپی برابر با اصل همین نظام جمهوری اسلامی است کافیست رهبر عقیدتی فقط به یک اشتباه اشاره کند اینرا جدی میگویم فقط اشاره کند و نه اینکه حتا توضیح بدهد این به این معنی خواهد بود که رهبر عقیدتی باید همان لحظه برود پی کارش و سازمان مجاهدین خلق را هم به باد بسپارد .
نتیجه بدلیل ساختار مشترک دستگاه ولی فقیه و ولی عقیدتی ساختاری که قابل اصلاح نیست باید مطمئن باشیم که
ولی فقیه خامنه و رهبر عقیدتی بخوبی همه چیز را میدانند از من و شما و از همه دیگر منتقدین هم بهتر میدانند که پذیرش کوچکترین اشتباه به این معنی خواهد بود که دستگاه جر میخورد جر و واجر میشود کوچکترین شکاف برای پذیرش انتقاد به معنی پایان رویای ولایت خواهد بود و باید انها بروند کشک بسابند
این بزغاله ها هم در هر دو نظام هستند در نظام یکی حسین شریعتمداری و در نظام دیگر هم توتون فروشهای شریف و توحیدی و ساختار یکیست محتوا یکیست انها کپی برابر با اصل خود هستند همین

ناشناس گفت...

درود بر شاعر گرانقدر اسماعیل یغمایی
مسعود رجوی یک انسان خود شیفته است و دکتر فرهنگ هلاکویی در قسمتی از بحثی درمورد انسان خودشیفته چنین می گوید.
خودشیفته ها حرمت نفس ندارند و در این موارد ضعیف و زبون و گرفتارند، گرچه به شدت وانمود می کنند که حرمت نفس چشمگیر و قابل قبولی دارند.

همه افراد خودشیفته، خودمدار، خود پرست، خود محور، خود بزرگ بین، خود را خوب نمی دانند و دوست ندارند. و حتا از خود بدشان می آید و در موارد شدید از خود متنفر هستند. و همین نظر را در مورد دیگران دارند و علاقه ای به دوست داشتن دیگران ندارند. این افراد، بر خلاف باور عمومی، از خود متنفرند ولی تصمیم گرفته اند که مانند افراد خود ناپسند نباشند. بلکه از طریق خودپسندی و خودخواهی و خودشیفتگی هرچه را که می توانند از دیگران بگیرند و از آن خود کنند و چون ظاهرن مواظب و مراقب خود هستند، به نظر می رسد که خود را دوست دارند و خود را خوب می دانند. ولی در موارد خطیر و حساس شرایط ویژه، کاملن آن جنبه بد و منفی و میل و فکر خودکشی و نابود کردن خودشان به ذهنشان می آید.

به فردیت خود اهمیت می دهند ولی همیشه دیگران را در ارتباط و خدمت خود می بینند. صحبت از استقلال می کنند ولی به دیگران وابسته اند و مایلند از وجود دیگران استفاده کنند.

ظاهر و باطن خودشیفته بسیار متفاوت است، ظاهرن به گونه ای هستند و واقعا به شکلی دیگراند. بیشتر اوقات آنچه را که نشان و نمایش می دهد، با خودش شباهت و نزدیکی ندارد.

در سیاست و مذهب (که تظاهر و وسعت دخالت در فعالیتهای انسانی زیاد است) می توانند رهبران مورد توجه ای باشند.

خودشیفته هایی که به مذهب پناه میبرند، فکر می کنند که خدا را یافته اند و او را در اختیار دارند و به او نزدیک اند و از اراده و مشیت او با خبرند، به آنها حقانیت و احساسی دست می دهد که به دلایل دیگر در وجود خودشان به دنبال آنها هستند.

بسیاری دیکتاتورهای جهان خودشیفته بوده اند.
محسن

ناشناس گفت...

جناب یغمایی
با عرض معذرت شما زیاد موضوع را پیچیده کرده ای! "رهبر عقیدتی" هم مثل همه انسانهای شیفته قدرت است که در زمان می گندند مثل استالین و مائو کاسترو خمینی و ...
منتها رهبر عقیدتی ما یک جوجه استالین است که تکامل لازم رانیافته تا بتواند در آب قدرت قابلیت های شناگری خود را برای بر قراری دیکتاتوری مجاهدان برای جامعه بی طبقه به نمایش بگذارد و بنا بر این در جوی آب یک وجبی باقی مانده از تشکیلات خودش پشتک و وارو می زند!
ماهیت ها اما یکی ست.
همان منش و همان روشها.
مصطفی م

ناشناس گفت...

جواد پوینده خیلی قشنگ تو را تعبیر کرده
تو و همپالکی هات مثل زگیل بودین که افتادین
شهریار

ناشناس گفت...

وبگرد
آن کاربری که مسعود رجوی را با مائو و کاسترو استالین و خمینی مقایسه کرده است، خیلی حرف بی ربط و پرتی زده و اصلا چیزی از مائو می داند نه استالین و نه کاسترو که اینها سه تن کارنامه شان و شرایطی که داشته اند هم با یکدیگر به کلی متفاوت است،هم با خمینی اصلا مطلقا قابل مقایسه نیستند. کاسترو جنایات استالین را مرتکب نشد و مائو اگر چه با انقلاب فرهنگی خطای بزرگی مرتکب شد و صدمات فراوانی به چین وارد آمد، اما در همان انقلاب فرهنگی برای مدت کوتاهی هم که شده آزادی انتقاد از مقامات برای توده های مردم به نحوی بیسابقه به وجود آمد که حتی مخالفان مائو که به غرب پناهنده شده اند و آن دوران را دیده اند، بر این نکته تاکید دارند. دیگر این که خمینی یک آخوند پلید مرتجعی بود که هدفش گشترش اسلام به زعامت خودش بود و مساله رفع اختلاف طبقاتی و نابرابری برایش به طورجدی مطرح نبود و اقتصاد را مال خر می دانست. و دیگر این این شخصیت ها تفاوتی که با رجوی دارند این است که اینان در قدرت و در برابر دشمن یا دشمنان قدرتمند خارجی بودند که به سرکوبی مخالفان پرداختند، اما مسعود رجوی به قدرت نرسیده به سرکوبی منتقدان پرداخته است.

هه هه هه هه هه گفت...

موش تورو بخوره شهریار باز تو اومدی

ناشناس گفت...

نرود میخ آهنین واقعیات در سر این رهبر و پیروانش .رفتار و مرام آنان از چاه گندابه های تاریخ است.
تنها باید گفت ادامه دهید و هر چه بیشتر بیرون بریزید تا تعفن دستگاه شما را بو کنند و دست شماهر چه بیشتر برای نسل جدید رو شود .امثال فلاح و سایت آفتابه دستمال های خوبی برای پاک کردن لجن ها نیستن ولی خوب است که دستها رو شود تا دیگر خمینی در ماه برای مردم تولید نشود .
هر چه بیشتر تلاش میکنند بیشتر افشا میشوند اگر زمان برای خمینی سودی داشته برای این پوسیدگان هم خواهد داشت.
حال بنویسید ، داد بزنید ، عکس بزنید همه نشان از مراحل فلاکت است نه اوج .
خرمگس

ناشناس گفت...

مه فشاند نور و سگ عرعر کند بنویسید ای عرعریون
م ثابت قدم

ناشناس گفت...

کجاست این نور؟ پس اینهمه تاریکی چرا؟

شاهنشاه آریامهر هم در اوج پیسی و پلشتی به مردمی که هزار بار با هزار زبان مرگ بر استبداد و اختناق سر ‌دادند شعر مولوی را (البته بدون آنکه به عرعر آلوده کند) به رخ می‌کشید و به وضوح نشان می‌داد خانه از پای بست ویران است.

«مه فشاند نور و سگ عرعر کند»؟
کجاست این نور؟ پس اینهمه تاریکی چرا؟
پرسان

ناشناس گفت...

جناب وبگرد
می فهمم که شما نسبت به مائو حساسیت داری ولی چاره ای نداری جز اینکه واقعیات تلخ رابا تاخیر بسیار البته بپذیری!
من بحثم بر سر ماهیت ها بود .
البته که در شکل استالین و مائو و کاسترو و خمینی در یک شرایط تاریخی نبوده اند و شیوه هایشان هم متفاوت بوده است اما ماهیت ها یکی ست.
ماهیت رجوی و استالین یکی ست. هر چند که این یکی مثل خمینی از اسلام دم می زند و آن یکی از کمونیسم دم می زده . نقطه مشترک همه این حضرات با هم در سرکوب و ترور آزادی اندیشی دگر اندیشی و منتقدان و کتمان حقیقت است.

درباره انقلاب فرهنگی مائو و فجایعی که بدنبال داشت بهتر است بیشتر مطالعه کنی تا کمی ذهنت بعد از اینهمه سال باز شود. آیا هرگز از خود پرسیده ای که چرا امروز مائو تنها در میان عقب افتاده ترین جریانات جهان سومی سمپات دارد؟ اتفاقا یکی از همین سمپاتهای مائو هم مسعود رجوی است
مصطفی م

ناشناس گفت...

به جای شیپور و سمفونی موزیک بتهوون ساز کردن و دنبال لباس و لچک زرین و رنگ و لعاب , شلیک توپ , اسکورت موتوری برای مهر تابان , تهمت , تهدید ووو............. بیاید جوابگو این همه اتهام و شواهد زنده و چالش از طرف قدیمترین کادرها و نیروها باشید ؟ این شامورتی بازی ویلمپنت را برای نجات دوزخیان لیبرتی با همکاری خانواده ها که شب و روز میمیرند و زنده می شوند برای عزیزانشون از اتفاقاتی که در ان دیار نفرین شده عراق در جریان است تبدیل میکردید ؟
با خالی بندی و شر و پر و آهنگ بتهوون رژیم دله و دزد ملاها که ٣٥ سال است به چپاول و شخم زدن ایران مشغولند سرنگون نمیشه رژیمی که فکر نمی کردی ٣٥ روز دوام بیاره!!! شرم کنید دست از دروغ و پدر سوخته بازی چاله میدانی آقای رجوی و میخهای سازمان پیرامون او بردارید !!

حمید

نازنین گفت...

بسیار جالب و گویا درود بر شما و دلسوختگی شما

ناشناس گفت...

علي :
ببين آقاي اسماعيل تو بهتر از هر كسي ميداني هوادار چيه و سازمان مجاهدين اگر يك موضع اي ميگيرد يعني چي چون بدون هيچ ملاحظه اي در نشريه اش يا ساير ارگانهايش مينويسد اينكه اينقدر گرد و خاك كردي مگه نرگس غفاري چي گفته بود كه اينقدر به تو برخورده بود و آن حرفهاي بي ربط و زشت را نوشته بودي اينكه به انتقاد باشد كه من و تو ظرفيت يك شاهي انتقاد شدن را نداريم و اما يك سوال واقعا اينهايي كه تو و همپالگي هايت مينويسند انتقاد است مثلا تو وقتي با اين آب و تاب مرگ هاي مشكوك را مينويسي واينكه اكرم حبيب خاني كجاست اين انتقاد تو چرا به زني كه خودش انتخاب كرده مبارزه كند اهميتي نميدهي ميليونها نفر در دنيا طلاق ميگيرند مگه باز هم قيم همان نفر طلاق گرفته هستند بابا خانم حبيب خاني از تو طلاق گرفته تو اينقدر بي شرمانه درنوشته هايت مرگ مشكوك مينويسي يعني واقعا منتقد به مجاهدين هستي يا درست حرف وزارت اطلاعات را ميزني من هيچ وقت تا موقعي كه مدرك نداشته باشم نميگم تو اطلاعاتي هستي چرا كه تا كنون نديدم كه سازمان در ارگانهاي رسمي خودش هم اين حرف را بتو زده باشد ولي مرد حسابي يك هوادار وقتي اين نوشته هاي ترا ميخواند كه همش خط وزارت اطلاعات است خوب براي اينكه حداقل ترا هوشيار كند مينويسد اگر نيست پس نگذار تو كاسه ات بزارن باور كن من بارها اين مطالب را كه تو نوشتي و يا دوستان نو مينويسند عينا در نوشته هاي وزارت اطلاعات ميبينم اگر تو نميبيني برو بببين مشكل كجاست و اينقدر هم گرد و خاك الكي بلند نكن خوب بابا جان برو شعرت را بگو و كتابهايي كه براي خواندن به ديگران توصيه ميكني را بخوان باور كن كسي در كاسه ات نميزاره كه وزارتي هستي خوب حرف وزارت را ميزني بتو ميگن اطلاعاتي خير پيش