دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

افتاب خواهد دمید

افتاب خواهد دمید

مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند

. فراموش نکنیم کورش نماد آغاز تاریخ واقعی ایران در مقابل تاریخ جعلی آخوند و مذهب ساخته است. کورش نماد هویت واقعی ایرانی در دور دست تاریخ است. گرامی اش داریم.بیاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم :در شرایط بسیار خطیر کنونی در گام نخست و در حکومت ملایان و مذهب مجموع جامعه انسانی ایران،تمامیت ارضی ایران،و طبیعت ایران در سراسر ایران در تهاجم و نکبت حکومت آخوندها در خطر است. اختلافات را به کناری بگذاریم، نیروهایمان را در نخستین گام در راستای نجات این سه مجموعه هم جهت کنیم و به خطر اصلی بیندیشیم .

این است جهان ما در این لحظه

این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید

کرونا وزمین ما

کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران

۱۳۹۳ مرداد ۱, چهارشنبه

گزارش 93 / واکاوی و بررسی فرهنگ و رفتار توتالیتاریستی مسعود رجوی ایرج مصداقی

«گزارش ۹۲» و «گزارش ۹۳» می‌کوشند توضیح دهند هر سازمان سیاسی-مذهبی و هر سازمان سیاسی-ایدئولوژیک که بر رهبری فردی و خداگونه استوار است و کیش شخصیت را پر و بال می‌دهد، سرانجامی جز فرو رفتن در مرداب تمامیت‌خواهی نخواهد داشت و هر کسی که در چنین روابطی قرار گیرد، به مرور از هرگونه فردیت و استقلالی تهی گشته و بی‌آن‌که خود خواسته باشد و یا بداند، آجر دیواری خواهد شد که راه آزادی و اندیشیدن و رشد و شکوفایی را هم بر خودش و هم بر دیگران و جامعه می‌بندد. «گزارش ۹۲» و «گزارش ۹۳» در واقع کوششی برای واکاوی و تحلیل زندان اندیشه و کردار و منش استبدادی است؛ کوشش برای رسیدن به فرهنگی است که از هرگونه مرادسازی و مریدپروری و بت‌سازی و بند‌گی برکنار است؛ فرهنگی که در آن، هر فرد، از آن‌جایی که پیش از هرچیز و نخست، خود را در برابر گفتار و رفتار و کردارش مسئول و پاسخ‌گو می‌داند، پس هر کسی را نیز، در هر رده و جایگاهی، می‌تواند به پرسش ‌گیرد و از او درخواست پاسخگویی کند.  ادامه‌ی مطلب...

۲۲۱ نظر:

‏1 – 200 از 221   ‏جدیدتر›   ‏جدیدترین»
ایوب نظام آبادی گفت...

سلام: من حاضر نیستم که آدمها را به راحتی به مزدوری متهم کنم ویا کنیم ،اتهامی که به مصداقی و دیگران می زدند و می زنند از نظر من قابل قبول نیست. من احساسات و عواطف آدمها را در نظر می گیرم. در واقع منتقدین همان کسانی هستند که زندگی خود را گذاشته اند و ای بسا ممکن بود که جزو کشته های سازمان مجاهدین از آب در آیند. می خواهم بگویم که من جا برای فاکتورهای دیگر نیز باقی می گذارم مثلا ، شما ملاحظه کنید که مصداقی به مانند مردم عادی و غیر سیاسی دچار احساس و هیجان شده و بعد از بازی ایران ،ارژانتین چطور دچار هیجان شده و اندکی صبر نکرد که نتیجه نهایی و بد بازی ها را مشاهده کند و بعد مقاله ای در این ارتباط بنویسد و به مانند مردم عادی جو گیر شد. و یا ، شما اگر به صحبتهای اخیر مصداقی گوش کرده باشید می بینید که با حالت عصبی و صدای همراه با لرزش در جواب مجری که نظرتان راجع به وضع کنونی عراق چیست ، می گوید که نظر من راجع به وضع کنونی عراق این است که مجاهدین از داعشی دفاع می کنند که هزاران نفر! را با دست بسته کشته و همه هم آن عکسها را دیده اند و در سراسر آن چند دقیقه مدام به سازمان حمله می کند. راستش من آن عکسها را دیده ام حدود بیست نفر می شوند و خود حکومت عراق هم فقط آن عکس را تأیید می کند و از بقیه اظهار بی اطلاعی می کند.و نیز در کامنتی گفتم که من ادعا می کنم که علیرغم اینکه چند بار شاهد این بودیم که به قول شما ممد داعشی ، حاج ممد، کربلایی ممد، ممد خل و چل، ممد فحاش و از این قبیل القاب ، آقای محمد اقبال لفظ فاحشه را برای خواهرش به روشنی و یا تلویحی، نگفته و در کمال حیرت دیدم که مصداقی نیز همین حرف را زده و بر این عقیده هستم که او آگاهانه این حرف را زده و از روی اشتباه نبوده است. او درمقاله ناصر میناچی مشمول «فامیل الدنگ»‌ نشد گفت" محمد اقبال زشتی‌ای نبود که بر علیه خواهرانش به خرج ندهد. علاوه بر این که خواهرش عاطفه را فاحشه خواند." در این جا هم ملاحظه کنید که لفظ فامیل الدنگ راکه مجاهدین در اشرف برای آدمهایی که رژیم به آنجا برده بود و به عبارت دیگر برای طبالان و صناجان و دهل نوازان! که همراه با انواع و اقسام سازهای زهی و سازهای کوبه ای ، می آمدند پشت در شهر اشرف و چیزی در حدود ناقابل دو سال وقت و بی وقت و شب و روز عربده می کشیدند، به کار می بردند و نه کسان دیگر. میزان صداقت و دلسوزی شما را هم اکنون می توان بر روی یو تیوب مشاهده کرد. در ضمن ، مصداقی می گوید که زمان کنونی فرقی با زمانهای دیگر ندارد و نباید مانع روشنگری شود. خدا وکیلی ، کامنت گذاران محترم ، زمان فعلی که مجاهدین محاصره شده اند و در معرض قتل عام ، با زمانها ی دیگر فرقی ندارد ؟ دستگاه برای توجیه کار خود به همین کار شما در این زمان خطیر نیازندارد؟

ایوب نظام آبادی گفت...

سلام: مصداقی می گوید که به من ربطی ندارد و اصلا مهم نیست که سایتهای زنجیره ای، مقالات و عقاید ما را روی هوا می زنند واز هم می قاپند. خواهش می کنم دقت کنید که مصداقی در زمانی نه چندان دور گریبان حسیبی و محیط را چسبیده بود که جدا خجالت دارد ، نام شما در گوشه ای از یک سایت رژیمی درج شده است و یا به سایت روشنگری در مورد مقاله مشترک او و مهدی اصلانی در سال 89 به شدت اعتراض کرد و نوشت که به چه حقی مقاله او را در روشنگری چاپ کرده اند؟ و مبادا دیگر بار مرتکب چنین کاری شوند!بعد می گوید که "این انتقاد بر من وارد است که از پیش به مهدی اصلانی تذکر نداده بودم که نوشته‌ی مشترک‌مان را به سایت «روشنگری» که من کوچکترین ارزشی برای آن و گردانندگانش قائل نیستم ندهد" . من که برایم روشن نشد این تغییر موضع ناگهانی او به چه دلیل بود. آیا مسائلی بود و هست که ما خبر نداریم ؟ فرخ حیدری می گوید که با انتشار نامه سرگشاده، بطور علنی و عملی، جایگاه و مختصات سیاسی خودت را در تقابل و ستیز تمام عیار علیه مجاهدین تعیین و اعلام کردی و بطور برگشت ناپذیری (لااقل در نگاه و نظر خیل عظیم خانواده مجاهدین و حتی نیروهای سیاسی مخالف و نه ضد مجاهدین) از جایگاه منتقد، به موضع مخالف و معاند آنان سقوط کردی.
به عبارت دیگر بنا بر این ایده، یعنی ادعای فرخ حیدری ، نمی توان از یک دشمن انتظار داشت عنوان یک کاوشگر و روشنگر تاریخ معاصر را بر روی خود بگذارد. لازم به ذکر است که نام مقاله مشترک ، (هان ای شرم! سرخی‌ات پيدا نيست) است که مصداقی بر سر آن با همنشین بهار نیز دست به گریبان شد و نوشت که هم‌نشین بهار ظاهراً‌ به آقای آرامش دوستدار انتقاد دارد که چرا در ارتباط با کشتار دهه‌ی ۶۰ موضع‌گیری نکرده‌اند! اما همان موقع به دفاع از کسانی می‌پردازد که هم در دهه‌ی ۶۰ و هم در دهه‌ی ۷۰ و هم در دهه‌ی ۸۰ کنار جنایتکاران ایستاده بودند. که منظور مصداقی ، دفاع همنشین از آدمهایی به مانند صدری بود.

ایوب نظام آبادی گفت...


سلام: مصداقی می گوید که آنچه که در گزارش 92 مطرح کردم را بی پاسخ گذاشتند . من عرض می کنم که الزاما باید یکی دو نفر پاسخ دهند که ایشان مد نظر دارند ؟ آیا دیگران به مانند فرخ حیدری که نامه ای بسیار طولانی برای او نوشت و منتشر کرد که به بسیاری از ادعاهای او پرداخته بود را چرا در نظر نمی گیرد؟ مقاله فرخ حیدری حدود هفت هزار واژه را در بر می گرفت ملاحظه کنید که ده مقاله رضا گوران حدود چهار هزار واژه است. برعکس ، من ادعا می کنم که مصداقی کاملا حرفهای دیگران را ندید گرفت و انگار نه انگار. و یا مقالات اطلس و ناظر ونیز شورای ملی مقاومت و چند نفر دیگر که گویی وجود خارجی ندارند. وانمود می کند که گویی همه فقط فحاشی کرده اند و بس . همین مقاله فرخ حیدری به شدت حرفهای مصداقی را نفی می کرد و تک تک مسائلی را که در گزارش 92 آمده بود را به طور کلی توضیح داده و غلط بودن آن را اثبات می کرد.

موسی از آلبانی گفت...

خداقوت آقای مصداقی
فقط همین بیت شعر برای شما بس که:
"جرمش این بود که اسرار هویدا میکرد!"

ایوب نظام آبادی گفت...

سلام: مصداقی می گوید که" چه خوشمان بیاید و چه خوشمان نیاید. حذف مجاهدین جو ناامیدی و انفعال را گسترش می‌دهد." نظر شماها چیست؟ مصداقی از این دست حرف ها بسیار دارد. کدام یک را باور کنیم؟ در حال حاضر، درست برعکس آن را می گوید. رضا فلاحی می گوید که در گذشته ،مصداقی یکی به میخ می زده یکی به نعل ، من موافق نیستم. تا همین یکی دو سال پیش، درست عکس حرفهای فعلی را می زده است. آنچه در بالا نوشتم یکی از آنهاست. یکی دیگر از حرفهای مصداقی این است که امکان خروج برای مجاهدین وجود ندارد. برای مثال می گوید "......چرا که نه کشوری حاضر به پذیرش آنهاست و نه خواهان بازگشت به ایران هستند. . پس می‌ماند باقی ماندن در عراق و در وضعیت منجمد شده‌ی (پات) کنونی." اما حالا در 92 و 93 می بینیم که تلاش می کند اینطور وانمود کند که آنها می خواستند بمانند و ماندند و این شد نتیجه اش.

ایوب نظام آبادی گفت...

سلام: از مصداقی باید سئوال کرد که وقتی حدود پنج سال پیش خطاب به منتقدان می گوید "این‌ها حرف‌های صد من یک غاز است که بیشتر اوقات به خواندنش هم نمی‌ارزد." اصلا منظورش چیست و چه حرفهایی را مهمل می داند؟ اساسا تمامی حرفهای 92 و 93 شامل تمامی اتهامات می شود . من مانده ام که منظور مصداقی در آن مصاحبه که از انتقاد دیگران با ترکیب صد من یک غاز نام می برد چیست؟ چه خوب بود که این گونه انتقادات و اتهامها که همه درست است را به کناری می گذاشتیم و یک مقدار هم محض تفریح و خنده به حرفهای صد من یک غاز می پرداختیم. حالا آن مهملات چه هست؟

ایوب نظام آبادی گفت...

سلام: مصداقی می گوید که گزارش 92 و 93 ، کوشش برای رسیدن به فرهنگی است که هر کس باید پاسخ گو باشد و ........ تو گویی رفته ایم سیزده بدر و نه جایی که یک لحظه کوتاهی شود کردها سر آدم را می برند و اساسا آدم از نفر کناری اش هم در امان نیست. آقا جان ، آنها که مثل من و شما نبوده و نیستند که نه هوادار سازمان مجاهدین هستیم و نه فردی سیاسی و مبارز، آنجا ارتش است و آنهم از این نوع خاص ، گوش به فرمانی اساس کار می بایستی بوده باشد و در غیر اینصورت همگی از همان اول باید بار وبندیل را بسته و برمی گشتند و عذر خواهی کرده و بدنبال زندگی و زن و بچه رفته و البته گوش چشمی هم به مبارزه هم داشته البته از نوع راه پیمایی در پیاده رو و همراه با سکوت که با لیس زدن بستنی هم اگر همراه بود که چه بهتر! اصلا ، شما به مبارزات تاریخ بشری مراجعه کنید . به کردارها و گفتارهای ی لنین ، چه گوارا و دیگران توجه کنید ، کجا می نشستند گل می گفتند گل می شنفتند وبه مبارزه شان هم می پرداختند ؟ برای مثال ، لنین در مقاله نقش انظباط در حزب می گوید که بحث می کنیم و در این مورد بحثی ندارم ولی این جا باشگاه نیست و دور هم جمع نمی شویم که با حرف زدن انشعاب های گوناگون به وجود آوریم و نیز اینکه کوچکترین انشعابی را تحمل نمی کنم. راستی داستان بیش از سی انشعاب سازمان چریکهای فدایی چه بوده است؟

ایوب نظام آبادی گفت...

سلام: مصداقی می گوید که آنچه که در گزارش 92 مطرح کردم را بی پاسخ گذاشتند . من عرض می کنم که الزاما باید یکی دو نفر پاسخ دهند که ایشان مد نظر دارند ؟ آیا دیگران به مانند فرخ حیدری که نامه ای بسیار طولانی برای او نوشت و منتشر کرد که به بسیاری از ادعاهای او پرداخته بود را چرا در نظر نمی گیرد؟ مقاله فرخ حیدری حدود هفت هزار واژه را در بر می گرفت ملاحظه کنید که ده مقاله رضا گوران حدود چهار هزار واژه است. برعکس ، من ادعا می کنم که مصداقی کاملا حرفهای دیگران را ندید گرفت و انگار نه انگار. و یا مقالات اطلس و ناظر ونیز شورای ملی مقاومت و چند نفر دیگر که گویی وجود خارجی ندارند. وانمود می کند که گویی همه فقط فحاشی کرده اند و بس . همین مقاله فرخ حیدری به شدت حرفهای مصداقی را نفی می کرد و تک تک مسائلی را که در گزارش 92 آمده بود را به طور کلی توضیح داده و غلط بودن آن را اثبات می کرد.

ایوب نظام آبادی گفت...

سلام: مصداقی در بندهای 93 مسائلی را مطرح می کند به مانند بیماری های روانی و خودکشی و از این قبیل. مصداقی و دیگران اشرف و سازمان مجاهدین و یا خود مجاهدین را پدیده ای عینی و واقعی نمی بینند و به همین خاطر به مشکل بر می خوریم. آنجا نه بهشت بوده و نه لیان شامپو. آقای من، اینها قبل از اینکه مجاهد باشند آدمند،پر از تضادها ، مصیبت ها ، مریضی ها ، خواسته ها و تمایلات. اصلا یک گروه چهار هزار نفری برای مثال ، هم احتیاج به بیمارستان دارد هم تیمارستان و هم زندان .خلاف این حرف بی خود و اتوپیایی است. مثلا همین خود کشی را در نظر بگیرید. جوری مطرح می شود که یکی نداند فکر می کند که امری عجیب است. خودکشی ، برادر، اصلا و صرفا ناشی از افسردگی و یا فشار های بیر ونی نیست به انواع دیگری از بیماری های روانی نیز می تواند مربوط شود. عوامل گوناگونی در خودکشی مؤثر است که می توان عوامل روانشناختی ، اجتماعی ، بیولوژیک، ژنتیک برشمرد. برای مثال از جمله عوامل بیولوژیک می توان عوامل هورمونی از جمله سروتونین، استروژن و پروژسترون را نام برد. برای مثال ، میزان هورمون سروتونین پایین خون باعث افسردگی و در حالت وخیم آن منجر به خودکشی می شود. حال، برای رفع افسردگی دارویی را تجویز می کنند که نقص مغز را در ارتباط به سروتونین را جبران کند. خدا بیامرزد شاعر میران را که اگر نبود معلوم نبود تکلیف شما چه بود؟

ناشناس گفت...

جناب آقای ایوب بهتر است شما به همان سوالات ابتدای متن پاسخ بدهید فکر کنم خیلی مسایل حداقل برای خودتان روشن شود

کوشا

ایوب نظام آبادی گفت...

سلام: در گزارش 93 بند 39 از بیماری های مزمن و روحی و روانی می کند . اصلا شما با یک پدیده انتزاعی طرف نیستید. واقعیت را باید دید. منظورم این است که برای مثال شما در یک گروه چهار هزار نفری برای مثال، حدود صد وسی نفر داری که به دلیل اختلالات ژنتیکی بین مرد و زن معطل اند. تکلیفشان روشن نیست. تازه این فارغ از محیط و پیرامون است که بسیاری را به این سمت سوق می دهد. حدود سی و پنج نفر دارید که هر کدام به نوعی و تا حدی مبتلا به اسکیزوفرنی اند. به همین سان افسردگی با درصد خود . حالا می مانیم من وشما که می خواهیم اینها را به عنوان بهانه داشته باشیم و یا نه.

ناشناس گفت...

ايوب، پس صبرت کو،
چرا هول شدی واز ضامن خارج شدی؟

نخونده افسار پاره کردی،
طارق

ناشناس گفت...

عزیزم ببخشید فرزند لطفا
امروز دیگر به یقین رسیدم که این ایوب نظام ابادی یکی از سایبری های نظام ولایت عقیدتی است سبک و روش کار این فرد بسیار زیرکانه است .من با کامنت های دیگر این فرد کاری ندارم اما در همین مورد واکاوی رفتار توتالیتاریستی رجوی ایوب نظام ابادی به خیال خودش با نوشتن اراجیفی انهم در چندین کامنت سعی کرده است که مطلب مصداقی را لوث کند و همنطور هدف دیگر این بوده که کامنت های اول تا ده که معمولا کاربران میخوانند را پر کند تا خوانندگان از خواندن کامنت ها منصرف شوند .پیشنهادم به اقای یغمائی این است که کامنت ها را برعکس کند یعنی اینکه جدید ترین کامنت بالا باشد و نه پائین .
نکته دیگر راجع به مطلب اقای مصداقی فقط میتوانم بگویم عالیست و شاهکاری که باید بماند برای ایندگان بطور خاص قسمت سوالات بسیار عالیسسسسسسسسسست فقط سوال است و بس .مجاهدین خلق یا دقیق تر بگویم رهبر عقیدتی و بانو اگر ذره ای میگویم ذره ای واقعا اگر در اینها ذره ای انقلابی گری باقی مانده به یکی از سوالات پاسخ بدهند .
جهت اطلاع رهبر عقیدتی و دم و دستگاه رهبری ان و بانو عرض میکنم که
این سوالات مدتهاست در ذهن همه ایرانیان باقی مانده و هست فکر نکنید که با دوز و کلک میتوانید سرتان را زیر موج بگیرید تا موج رد شود باید بگویم اگر اینگونه فکر میکنید خیلی خیلی و باز هم خیلللللللللللللللللی اشتباه میکنید بحث این است ایا پس از 34 سال خیانت به چند نسل انقلابی و نابود کردن ان باز هم میخواهید جای خمینی را پر کنید خیلی خنده دار است و هم گریه دار
دست مریزاد به مصداقی و قلم شیوایش

ایوب نظام آبادی گفت...

سلام: در بند73 از گزارش 93 ، مصداقی می گوید که شما در اشرف موبایل و از این قبیل داشته اید؟ بعد می گوید که دیدید در بند 350 زندان اوین چه امکاناتی را در اختیار زندانیان گذاشته بودند؟ در واقع می خواهد که رژیم را با مجاهدین مقایسه کند و آنها را شرمنده. ولی من یک مقدار گیج شده ام و نمی فهمم که جریان چیست. همین یکی دو هفته پیش بود که مصداقی نوشت " جان‌مايه‌ی حرف ما اما آن است که حوادث اخير منجر به وقوع حمله به بند ۳۵۰ اوين و مکثِ نظام بر داشتن امکاناتی از جمله موبايل و ام پی تری و تابلت و ... برای زندانی سياسی، پرده‌ای شوم از نمايش کريه نظام برای منزه جلوه دادن خود بود. در جامعه‌ای که گشت‌های رنگ‌و‌وارنگ حکومت الله روز روشن مقابل چشم همه‌گان ديش‌های ماهواره از بام‌ها جمع‌آوری می‌کنند و همان شب خبرش را در سيمای ضرغامی به اطلاع همه‌گان می‌رسانند، و دست‌رسی به فيس بوک و توئيتر و ورورد به دنيای نت و فضای مجازی جدا از سدهای قانونی تقريباً ناممکن می‌باشد، داشتن تلفن هم‌راه و ارتباط زندانی سياسی با تلفن هم‌راه با شبکه‌های فارسی‌زبانِ برون‌مرزی معنايی دارد که آن‌را حکومتيان خوب می‌دانند و بس. حکومت اسلامی نوعی از زندان و زندانی برساخته که بيش‌تر به ويترين پهلو می‌زند. زندانِ ويترينی را می‌توان در هر بزنگاه بر سر هر کوی و برزن نمايش داد و پزش را به جهانيان داد. پس از حادثه‌ی بند ۳۵۰ بخشِ خبرِ تلويزيون فارسی بی بی سی در گفت‌و‌گو با يکی از زندانيان بند ۳۵۰ شرح ماوقع را از وی جويا شد. ارتباط تلفنی زندانی سياسی(بخوان امنيتی) از بند ۳۵۰ پس از حوادث با لندن، فارغ از گفته‌های زندانی، تبليغی است آشکار برای نظام زندان نظام اسلامی. زندانی که در آن مانند خيابان ناصرخسرو سيم‌کارت خريد و فروش می‌شود، هر نامی می‌توان نهاد جز زندان امنيتی و سياسی به معنای رايج آن."

مجتبی شکیبا گفت...

ایوب نظام آبادی تو که حتما "نظام آبادی نیستی!" کم آوردی و نمیتونی پاسخ این همه سوال برحق را بدهی...
من هم میخواهم عرض کنم یکبار و برای همیشه مرد و مردانه بگو کدام یک از این 300سوالی که مصداقی پرسیده را وارد میدانی؟ یکی از آن سوالاتش این بوده که اصلا کسی میتونه از مسعود رجوی سوال بکند و به او انتقاد کند؟
بابا جان این معرکه گیریها و عوام فریبی هایتان را جمع کنید و کسی دیگر به حرفهای شما گوش نمیدهد...

بیژن الف ک گفت...

آقا یا خانم ایوب نظام آبادی!!!!!
من از لحظه ای که این مطلب روی سایت گذاشته شد تا همین الان که نزدیک به 5ساعت میشود فقط توانستم قسمت 300سوال مطلب آقای مصداقی را بخوانم با این که سرعت خواندنم هم نسبتا بالاست، شما که انقدر جوابهای کلیشه ای به این مطلب داده اید چگونه توانستید با این سرعت تمام این کتاب را بخوانید؟؟

پویا امیری گفت...

آقا یا خانم با اسم مستعار ایوب نظام آبادی!!!!!!!!
از لحظه ای که این مطلب روی سایت گذاشته شد من تا همین الان که نزدیک به 4-5ساعت میشود فقط تونستم 271سوال آن یعنی 28 صفحه از این کتاب 207 صفحه ای را بخوانم. در نتیجه پرواضح است که شما این کتاب را بطور کامل و دقیق نخواندید و یک جواب کلیشه ای به آن داده اید که از قضا بیشتر همین نوشته را تایید میکند!!!!!!

ایوب نظام آبادی گفت...



سلام: در بند73 از گزارش 93 ، مصداقی می گوید که شما در اشرف موبایل و از این قبیل داشته اید؟ بعد می گوید که دیدید در بند 350 زندان اوین چه امکاناتی را در اختیار زندانیان گذاشته بودند؟ در واقع می خواهد که رژیم را با مجاهدین مقایسه کند و آنها را شرمنده. ولی من یک مقدار گیج شده ام و نمی فهمم که جریان چیست. همین یکی دو هفته پیش بود که مصداقی نوشت " جان‌مايه‌ی حرف ما اما آن است که حوادث اخير منجر به وقوع حمله به بند ۳۵۰ اوين و مکثِ نظام بر داشتن امکاناتی از جمله موبايل و ام پی تری و تابلت و ... برای زندانی سياسی، پرده‌ای شوم از نمايش کريه نظام برای منزه جلوه دادن خود بود. در جامعه‌ای که گشت‌های رنگ‌و‌وارنگ حکومت الله روز روشن مقابل چشم همه‌گان ديش‌های ماهواره از بام‌ها جمع‌آوری می‌کنند و همان شب خبرش را در سيمای ضرغامی به اطلاع همه‌گان می‌رسانند، و دست‌رسی به فيس بوک و توئيتر و ورورد به دنيای نت و فضای مجازی جدا از سدهای قانونی تقريباً ناممکن می‌باشد، داشتن تلفن هم‌راه و ارتباط زندانی سياسی با تلفن هم‌راه با شبکه‌های فارسی‌زبانِ برون‌مرزی معنايی دارد که آن‌را حکومتيان خوب می‌دانند و بس. حکومت اسلامی نوعی از زندان و زندانی برساخته که بيش‌تر به ويترين پهلو می‌زند. زندانِ ويترينی را می‌توان در هر بزنگاه بر سر هر کوی و برزن نمايش داد و پزش را به جهانيان داد. پس از حادثه‌ی بند ۳۵۰ بخشِ خبرِ تلويزيون فارسی بی بی سی در گفت‌و‌گو با يکی از زندانيان بند ۳۵۰ شرح ماوقع را از وی جويا شد. ارتباط تلفنی زندانی سياسی(بخوان امنيتی) از بند ۳۵۰ پس از حوادث با لندن، فارغ از گفته‌های زندانی، تبليغی است آشکار برای نظام زندان نظام اسلامی. زندانی که در آن مانند خيابان ناصرخسرو سيم‌کارت خريد و فروش می‌شود، هر نامی می‌توان نهاد جز زندان امنيتی و سياسی به معنای رايج آن."

ایوب نظام آبادی گفت...


سلام: حقیقت مطلب ، اقرار می کنم که گیجم و متحیر . من در واقع به دنبال شناخت یکی از پدیده های مهم تاریخ معاصر ایران هستم و از این زاویه علاقه مندم. سازمان مجاهدین خلق نقش بسیار مهمی داشته و به قول مصداقی"این نیروی اجتماعی را نمی‌شود در نظر نگرفت و یا منکر آن شد. سازمان مجاهدین جریانی ریشه دار در ایران است. بیخود نیست که منابر و نماز‌جمعه‌های رژیم ول کن شعار «مرگ بر منافقین» نیستند. درست است که زیر پوش این شعار هر نیروی مخالفی را سرکوب می‌کنند. اما واقعیت این است که نیروی اصلی مخاطب این شعار همچنان زنده است. آخوندها بهتر از هر کس هم مجاهدین را می‌شناسند و هم جامعه ایران را. چنانچه تغییری در ایران صورت بگیرد آن‌ها یکی از بازیگران صحنه خواهند بود.
مجاهدین تا همین الان هم نشان داده‌اند که باقی می‌مانند و به سادگی صحنه را ترک نمی‌کنند." بعله، آدم تنبلی هم نیستم بلکه سمجم. برای نمونه دو بار، چهار جلد کتاب خاطرات مصداقی را خوانده ام و نوشته های دیگرش که هیچ! چرا متحیرم؟ نمی دانم و نمی توانم مسئله را برای خودم حل کنم و بپذیرم. تقریبا تمامی این بندهایی را که مصداقی آورده را دنبال می کنم و تلاش می کنم که به منبع خبر برسم. می رسم به نگاه و نیم نگاه و اینترلینک و صدا وآوا و نیم صدا و کرمی و از این قبیل منابع بسیار موثق! بعد نکته بسیار هیجان انگیزدیگر .باز از آنجا یک کمی دیگر جلوتر که می روم ،می رسم به سرچشمه این حرفها. منبع بسیاری از این حرفها زنی مستاصل است که می گفت مانده بودم به معنای واقعی کلمه درمانده و رفتم اشرف و گفتم که بدون شوهرم هرگز! که آمده ام شوهرم را ببرم! او آمد و اگر دیگران جلوی او را نمی گرفتند که بد کتک خورده بودم و من هم به تلافی هر چه از دهانم در آمد نثار همه کردم و رو کردم به آن به اصطلاح زنانی که بیشتر به مردان شبیه بودند و گفتم ای خاک بر سرتان بروید و ریش و سبیلتان را کوتاه کنید.( این بماند که بعد از همین زنها چه ساخت! ماه در بیاد که چی بشه! بایستی با امتداد سناریو بخواند خوب!) بعد گفتم چکار کنم در این بیابان برهوت، تصمیم گرفتم که به دو فرزندم زنگ بزنم ، با آنها تماس گرفتم ، ناگهان دیدم که آنها می خواهند گوشی را از هم به زور بگیرند و سر فحش دادن به من با هم دعوایشان شده که کی هر چه بیشتر مرا زیر بار اهانت بگیرد!کامنت گذاران و کامنت خوانان محترم ، باور کنید که خواندن داستان این خانم از خروج او به مانند فیلمهای اکشن از اشرف در سال 86 و دنبال کردن ریز ماوقع بسیار هیجان انگیز است و خواندنی . اگر درست و با علاقه آن را دنبال نکرده اید ، حتما وقت بگذارید و باور کنید که آگاهی خوبی به شما راجع به این مسائل می دهد. حال با عرض معذرت از هر کسی که آدم است گوشه ای از خاطرات او را می آورم.در این پاراگراف نام مینو فتحلی و در پاراگراف بعدی نام مهری موسوی در بند42 از گزارش 93 آمده که روشن می کند که کجا هستند و چه بر سرشان آمده. او می گوید:
"مثلا در صحنه ای چند نفر از زنان ارشد و شکنجه گر که ول کن شورای رهبری نبودند بنام فائزه محبت کار، گیتی گیوه چی، و معصومه ملک محمدی اطراف مینو فتحعلی را که بعدها کشته شد گرفته بودند و با او کار توضیحی می کردند و بعد شخص مریم هم به این جمع اضافه شد و من آمدم نزد آنها که ببینم چه خبر است دیدم مریم داشت به مینو می گفت باید که شیرجه بزنی! و لباس شرک و ریا را بکنی بعد دیدم گیتی به من گفت که بتول تو! برو الان مینو هم می آید! برو که تو از دست ندهی! اینها همه ارزشهای خمینی است که داره از مینو کنده می شود و یگانه می شود."!!
در پاراگراف بعدی نیز از مهری موسوی گفته که من برای شما نقل نمی کنم به این امید که خودتان بروید و آن را بخوانید و کاوشگری در باره سرنوشت مهری موسوی را به خودتان واگزار می کنم!

ایوب نظام آبادی گفت...

سلام: من یک ایرج مصداقی می شناسم که نمی دانم کجاست و چه کار می کند ولی به هر حال تا همین چند وقت پیش حرفهایی که زده در واقع جواب ایرج مصداقی فعلی است . برای مثال جواب بند های 151 تا 154 را به نوعی داده که من گوشه ای از آن را برای شما می آورم. اکثر ایراد هایی که مصداقی کنونی می گیرد ناشی از ندیدن موقعیت خاصی است که مجاهدین در آن قرار دارند. شما به جملات پایین از ایرج مصداقی اولی نگاه کنید مصداقی می گوید که "پول و امکانات یکی از وسایل لازم پیشرفت انقلاب و جنبش است. این تابوها را قدرتمندان درست می‌کنند تا مخالفانشان را آچمز کنند. در حالی که خودشان از همه امکانات برای ماندن در قدرت استفاده می‌کنند. خود این رژیم را در نظر بگیرید علیرغم این که روی دریای امکانات نشسته، ده‌ها میلیارد بدهی خارجی دارد. یعنی از کمک‌های خارجی استفاده کرده است........ حال اگر نیروهای ما را خارجی‌ها آموزش دادند می‌شویم وابسته؟.............این رژیم صبح تا شب برای پیشبرد سیاست‌هایش با خارجی‌ها دیدار و گفتگو و ... می‌کند حالا اگر ما هم همان کار را کردیم و برای جلوگیری از پیشرفت رژیم با خارجی‌ها دیدار گردیم می شویم وابسته؟
به نظر من بخشی از اپوزیسیون ایران بدون آن که بخواهد تبدیل به اهرم‌های تبلیغاتی رژیم شده است............چه ایرادی دارد از شکاف‌های موجود در سطح‌ بین‌المللی استفاده کرد و برای پیش برد امر انقلاب و جنبش کمک دریافت کرد. "
بعد هم البته برای توضیح این ایده ، چند مثال می آورد منجمله ، بعد از حمله اعراب ، درباریان ایران و خویشاوندانشان به چین رفته و از مهمان نوازی های او بهره مند شدند و به امید اینکه قدرت را دوباره بدست گیرند و خاقان چین هم به آنهاکمک مالی می کرد و به تدریج از بدست گرفتن قدرت از جانب آنها ناامید شده و سپس دیگر اثری از آنها نیست ولی رد پای آنها را می توان تا هشتاد سال بعد در تاریخ چین دید.

نازنین گفت...

درود اقای مصداقی . کاری است بسیار ارزشمند من هنوز همه را نخوانده ام ولی تا همین جا که خوانده ام واقعا یک نقد خیلی خوب است البته این فرد یک توتالیتر مخصوص است یعنی یک توتالیتر بسیار عقب مانده و گرنه رهبران توتالیتر اینقدر افتضاح بار نمی اوردند موفق باشید و درود بر شعور و خرد جمعی

ایوب نظام آبادی گفت...

سلام: آنچه که منتقدین در نظر نمی گیرند و به نظر من می فهمند ولی به نفع آنها نیست که در مد نظر قرار دهند این است که بابا، مگر اینجا کافه نادری و پاتوق روشنفکری است ؟ شما از اساس باید این ماجرا رد کنید و اینکه یک کلام ختم کلام ، نبایستی به آنجا می رفتید . ولی وقتی رفتید جریان کاملا متفاوت است و مگر همین الان در پیش روی خود نمی بینید که چه وضعیت هولناکی در آنجا برقرار است ؟ همیشه کم و بیش همین وضع بوده است. مصداقی که من می شناختم وحرفهای او را از بر هستم و او را بسیار دوست داشتم و دارم می گفت که:
"روابط مجاهدین به هیچ وجه مطلوب نظر من نیست و آن را تأیید نمی‌کنم. با برداشت‌های آن‌ها همخوانی ندارم. هرچند در رابطه با یک محیط نظامی و به ویژه یک سازمان که در شرایط خطیری به سر می‌برد صحبت می‌کنیم. می‌دانیم دولت‌های اروپایی و آمریکایی هم در دوران جنگ قوانین خاص و ویژه تصویب می‌کنند. حتا برای فعالیت‌های ژورنالیستی نیز محدودیت‌هایی قائل می‌شوند. تازه آن‌ها در حاکمیت هستند و مجاهدین نه. حتا در خاک خودشان و در میان مردم خودشان هم نیستند و این شرایط را به غایت بدتر می‌کند. من مخالف این نیستم که سیستم مجاهدین و یا روابط درونی آن مورد نقد و بررسی قرار گیرد و اشکالات آن مورد تأکید قرار گیرد و محکوم شود. هیچ کس و هیچ چیزی نباید معصوم جلوه داده شود."
بعد در مورد اکثر ایراد ها می گویدکه "....این‌ها حرف‌های صد من یک غاز است که بیشتر اوقات به خواندنش هم نمی‌ارزد."

ناشناس گفت...

زیر سئوال بردن نویسنده کتاب ارزشمند «نه زیستن نه مرگ» راه به جایی نمی برَد و کوبیدن آب در هاون بی فایده است.

برای اینکه ستون نظرات را لوث نکنند پیشنهاد به اقای یغمائی این است که:
- در یک جای مشخصی از سایت با عنوان «ایوب نامه» نظرات گهربار ایشان یکجا گذاشته شود.
- در مورد هر مقاله از یک نفر بیشتر از دو نظر منتشر نگردد. اگر کسی توضیحات بیشتری دارد در قالب مقاله عرضه کند.
- جدید ترین نظرات بالا بیاید و نه پائین

پرسان

ایوب نظام آبادی گفت...

سلام: این شعر را از آقای یغمایی برای شما می آورم که بخوانید و لازم به ذکر است که اگر کسی بخواهد بخواند بایستی محکم بخواند مثل خود آقا و احساسی نه اینکه گویی شعر گوگوش را زمزمه می کند که با نگاهت این روزا داری منو چوب می زنی بزن بزن که داری خوب می زنی بزن بزن!

اینان که از نواحی توفان گذشته اند
دیری گذشته است که از جان گذشته اند
چون آتشی به پهنه ی خیزاب خون خویش
برلجه ها چو برق خروشان گذشته اند
بر خاک خویش تا که بر این خاک بوده اند
بر هر کویر تشنه چو باران گذشته اند
دور از وطن اگر چه ندانی ولی بدان!
در هر سحر ز شام غریبان گذشته اند
در آفتاب ظلمت غربت به راهها
در سایه های پرچم ایران گذشته اند
در سایه های روح شهیدان خاک خویش
افشرده بر جگر لب و دندان گذشته اند
با کس نگفته اند ز اندوه خود چو جام
با قلب خون و چهره ی خندان گذشته اند
از هفت شهرآتش و اندوه و اشک و آه
از کوه و دشت و بحر و بیابان گذشته اند
انصاف ده رقیب!خلاف تو روز و شب
تا این دم این دقیقه، نه آسان گذشته اند
جنگیده اند در شب وحشت چو برق سرخ
درنی نی دو چشم فقیهان گذشته اند
زین برقهای سرخ شریران خرقه پوش
از کوچه ها نهان و هراسان گذشته اند
دستش شکسته باد به دف انکه می سرود
این لولیان به منزل پایان گذشته اند
پیمانه ها بدست ! بپا! در صبوح صبح
کاینان ز سر، نه از سر پیمان گذشته اند
بادا «وفا» به یمن دعا ی صبوحیان
آید خبرکه جمله ز توفان گذشته اند

بایرام گفت...

رهبر اگر از سرنوشت خمینی جنایتکار درس گرفته بود پا به این منجلاب نمی گذاشت محبوبیت خمینی در اول کار و منفوریت این دیکتاتور امروزنشان داد که نور بر سیاهی پیروز میشود و هیچ دیکتاتور تا ابد نمی تواند خودش را مخفی نماید جنگ اینها جنگ ارادی با استبداد نبوده جنگ دو ولایت فقیه با هم بوده است فقط

ناشناس گفت...

شما بنویسید اما مطمئن باشید اولا جزاب به اسیاب اطلاعات اخوند نمیریزید و بجز این با پتک چوبی نمیتوانید صخرا استوار مقاومت ملتی را بشکنید
درود بر رجوی مرگ بر آخوند و نابود جمهوری اخوند
ایرانی

ناشناس گفت...

ايوب نطام آبادي ازسايبري ملاها است ولي اين بار در نقش جالبي ظاهر شده است . ازابتدا وارد شده و 7 يا 8 نظريه به ظاهر مخالف مصداقي ر اگذاشته كه كوك كل دستگاه دستش باشد ..وخلاصه بقيه را وادار به جواب گويي به خودش وبه ويژه دردفاع از مصداقي ومطالب او بكند .... ما كه ابله نيستيم هيچ كاربري 8 نظريه، آن هم پشت سرهم روي يك مطلب نمي نويسد .. به اين كابر بايدگفت شود ... الف را كه بنويسي كاربران دراينترنت تا- ي آنرا مي خوانند . ...شگردهاي كهنه سربازان ولايت را دراينترنت تشخيص داده ورو كنيد

دریچه زرد گفت...

پرسان گرامی
نظر شما از زویائی درست است ولی روال تا حال و هنوز بر این بوده کسانی که بدون توهین و دست گذاشتن روی مسائل شخصیی نظری دارند هر چند نادرست منتشر شود.بگذاریم نظر بدهند هر چند به تکرار. ممنون از توجه شما

David گفت...

"... در یک جای مشخصی از سایت با عنوان «ایوب نامه» نظرات گهربار ایشان یکجا گذاشته شود..."

پیشنهادی بسیار بجا و منطقی‌ از طرف جناب پرسان!

آقای یغمایی خواهش می‌کنم این امکان را برای ایوب خان فراهم کنید تا هم او با استفاده بهینه و شبانه‌روزی از حق دمکراتیک خود (همان حقی‌ که سایتهای زنجیره‌ای آن دار و دسته خیلی‌ دمکرات برای همه قائل هستند!) به شغل شریف ماله کشی‌ ادامه دهد، و هم بقیه بازدیدکنندگان از جفنگیات ملالت آور و فلّه‌ای این دانشمند خیلی‌ با شرم و حیا و "از ضامن خارج شده" در امان باشند!

esmail گفت...

ایوب نظام ابادی گرامی
من فراوان و در گذشته با اعتماد و اعتقاد از این نمونه شعرها سروده ام و اظافه براین حد فاصلبیست تا پنجاه و پنجسالگی یعنی تمام یک عمر بدرد بخور راصرف جنبشی کردم که مسئولش اقای رجوی بود ولی با کمال تاسف متوجه شدم اشتباه کرده ام عزیز. کاش این چنین نبود و کاش کسی را که ما بلند قامت ترین از زاویهانسانیت و صداقت وشجاعت و مردم دوستی میدانستیم این چنین گوژ و کج نمی نمود و اجساد هزاران هزار کشته و به رنج مرده و سرگذشت هزاران آواره و تبعیدی و غربت نشین این چنین سوخت هیچ و هیچاباد نمی شد. متاسفم عزیز اگر میتوانی اگر چه فکر نمی کنم در گوش رهبر و پیرامونیان چیزی زمزمه کن تا بدانند که به کدام ره روانند.

ایوب نظام آبادی گفت...

سلام: پس از عرض سلام و احترام خدمت آقای یغمایی، در آوردن شعر جنابعالی ، هیچ گونه سو نیتی و یا زدن طعنه ای در میان نبوده و نیست و اساسا همین شعر برای آدمهای اشرفی و لیبرتی سروده شده و گمان نمی کنم که غلط از آب در آمده باشد. از این گذشته ما یک نکته ای را نبایستی فراموش کنیم که شاعران و داستان نویسان و خاطره نویسان هر چه گفته اند در دل تاریخ ضبط شده و پاک شدنی نیست. حتی اگر هزار و دویست سال پیش ، شاعری سروده باشد که آهوی کوهی در دشت چگونه بودا (بوذا) او ندارد یار، بی یار چگونه رودا (روذا).

ایوب نظام آبادی گفت...

سلام: پرسان، حالا خدا وکیلی این بهتر است که بگویید و همدیگر را تایید کنید و یا در آن وسط حرف مخالفی را هم بشنوید؟چند ماه پیش کامنت گذاری به نام سائل درست همین حرفهای تو را زد و لفظ ایوب نامه را نیز بکار برد. باز گذشته به همان شکل دارد تکرار می شود. این کتاب 93 به نظر من حرف برای گفتن بسیار داشت ولی با تذکر تو و دیگران گمان می کنم که در این بخش دیگر حرفی نزنم بهتر است.

esmail گفت...

سلام اقای ایوب
مشکلی نیست و من هیچ اعتراضی ندارم. از سال 1353 که اولین صسرود یعنی چهار خرداد را برای مجاهدین سرودم تا سالی که آخرینها یعنی سرود کاوه میهن و بارون میباره را سرودم یعنی سالهای هشتاد من ستاینده و سراینده مجاهدین بوده ام. چرا باید پنهان کرد برادر؟از بیست مجموعه شعر منتشر شده من ده مجموعه مستقیم در ستایش مجاهدین است چرا باید پنهان کرد و نیز نباید پنهان کرد که به دلیل خود خواهی و استبداد رهبر عقیدتی و آن بساط عجیب و غریب من و بسا افراد دیگر که آمدیم تا پایان بمانیم مجبور به ترک شدیم.دریغ از آن همه رنج و زندگی که نثار شد و به دست کسی که به نظر من سمبل فردیت فشرده شده است با بر باد دادن سازمان و سامان جنبش بباد رفت. بادا که تجربه نسل ما فقط تجربه ما به روشنی نسل امروز و آینده را مدد دهد. به معجزه دیگری متاسفانه باور ندارم
موفق باشی

ناشناس گفت...

از نظر من این حضرت ایوب یک شارلاتان به تمام معناست و تا به حال ده دفعه قهر کرده و دوباره برگشته. مصداقی در همین گزارش ۹۳ راجع به دیپلماسی انقلابی و ضرورت آن نوشته است:‌

«در ارتباط با ضرورت استفاده از پتانسیل‌ بین‌المللی و اهرم‌های خارجی، علاوه بر مقالات متعددی که انتشار داده‌ام، در گفتگوهای رادیویی و تلویزیونی نیز بر اهمیت آن پای‌فشرده‌ام. من هیچ مخالفتی با دیپلماسی و ارتباط با دولت‌های اروپایی و آمریکایی ندارم و «اسرائیل ستیزی» را نیز برخاسته‌ی از تفکر رایج شیعی در کشور و غیرعقلایی و برخلاف منافع ملی می‌دانم. به منظور تأکید روی این موارد، حسابم را با «امپریالیزم ستیزی» و «آمریکا ستیزی» صاف کرده‌ و نسبت به دیدگاهی که در این رابطه پس از پیروزی انقلاب داشتم، از خود انتقاد کرده و آن‌را برخلاف منافع ملی ارزیابی کرده‌ام.
با وجود این از نظر من در مبارزه با رژیم جمهوری اسلامی مبنا مردم ایران و نیروهای ملی هستند و با اتکا به آنان، استفاده از پتانسیل بین‌المللی را ضروری می‌دانم. اما آن‌چه مجاهدین انجام می‌دهند درست برعکس این معادله است. رهبری عقیدتی مجاهدین به کلی مردم ایران، پتانسیل ملی و نیروهای ایرانی را فراموش کرده و همه‌ی امیدش به بند‌وبست‌های بین‌المللی و حمله‌ی نظامی به کشور است» احتمالا حضرت ایوب هنوز به این جای متن نرسیده است.

حضرت خضر

ناشناس گفت...

مصداقی همچنین در مورد حرف‌های صد من یک غاز راجع به مجاهدین همچنان در همنی گزارش ۹۳ نوشته است:‌

رژیم جمهوری اسلامی با انتشار اخبار و شایعات گوناگون مبنی بر پنهان کردن سلاح‌های شیمیایی و ممنوعه عراق در قرارگاه «اشرف»، پیدا شدن گورهای دسته جمعی و کشتارگاه در این قرارگاه، کشف مقادیری سلاح در اشرف، ترور دانشمندان هسته‌ای، انجام عملیات تروریستی توسط مجاهدین در اقصی نقاط دنیا و اعزام مخفیانه‌ی اعضای مجاهدین به صحرای نوادا در آمریکا برای آموزش نظامی، دست داشتن مجاهدین در بمبگذاری‌های عراق، قتل ندا آقا سلطان و قاچاق مواد مخدر و انسان ... بیشترین خدمت را به رهبری عقیدتی مجاهدین می‌کرد چرا که آن‌ها با اشاره به این دروغ‌های آشکار، واقعیتی را که در «اشرف» و روابط مجاهدین گذشته بود پنهان می‌کردند. «گزارش ۹۲» پرده از توطئه‌ی رژیم و سوءاستفاده مجاهدین برداشت. این مسئله برای رهبری مجاهدین گران تمام شده و واکنش آن‌ها را برانگیخته است.

حضرت خضر

واقع بین گفت...

من در خیلی موردها با ایوب نظام آبادی مخالفم ولی در این شرایط که رژیم قصد کشتار مجاهدین را دارد نوشتن این نوع چیزها را به نفع آخوندها برای کشتار مجدد میبینم لطفا به این مساله توجه کافی بکنید چوب این نوع را رهبران نمیخورند همان افراد بی پناه میخورند که مریض و علیل در لیبرتی ول شده اند و اصلا کسی هم متوجه آنها نیست

منصور لرستانی گفت...

شماها همه تان از ریز تا درشت برادرهای ایدئولوژیک یهودا هستید که مسیح را در برابر سی سکه طلا فروخت.کارتان کوبیدن تنها صدائی هست که در برابر جمهوری کثیف اسلامی بلند شده است. شما مجاهدین را با همه بدی ها !!!حذف کنید چه کسی در میدان هست.اگر انصافتان باشد حد اقل در صحنه بین المللی کی مانده است.بنویسید و شعر بگوئید ای یهوداهای دوران بجائی نمیرسید و چیزی شرم و رو سیاهی برایتان نمی ماند
درود بر رجوی

نظام ایوب آبادی هاهاهاها گفت...

هر چی خواندم دیدم سوال من هم هست، هر چی خواندم دیدم سوال تمام دوستان و آشنایانم هم هست، هر چی خواندم دیدم سوال همه ایرانی های اطرافم هم هست،
با این تفاوت که علاوه بر همه اینها 300 سوال دیگر نیز داریم که برای آقای مصداقی میفرستم تا به سوالاتش اضافه کند.

ناشناس گفت...

اگر نظرمرا بخواهيد كه يك مخالف نظام هستم ، اين نوشته نمي تواند كاريك فرد باشد بخصوص ا زسند هايي كه درداخل آن گذاشته است .قطعا يك ارگان بزرگي پشت ان هست، ضمن اينكه هيچ حرف جديدي نداردوتقريباجمعبندي كل مطالبي است كه دريك سال گذشته تك به تك نوشته شده وگفته شده است ، مشخص است كه دست كساني كه اين نوشته را تنظيم كرده اند فوق العاده خالي بوده است ،

ناشناس گفت...

بازي اينترنتي وفيلم هيجان انگيزي!!!! است . يك عده دستان نامرئي ! مقتدرانه !!! محتويات اصلي واسناد ومدارك گزارش را آماده مي كنند، سپس يك يا دو نفر آنها را وصله پينه ميكنند و بعد به اسم شخص اصلي تر منتشر مي شود .آنگاه سكانس بعدي فيلم يعني نظريه نويسي ونطريه پردازي ها شروع شروع مي شود ، كه ابتدايك نفر وارد شده وچندين نظريه مي نويسد كه به طرف حساب نشان بدهد كه اين در وگوهر هاچقدر خواننده داشته وچه استقبال شاياني از آن شده است ، سكانس پاياني فيلم را به عهده بيننده مي گذارد كه خودش حدس بزند !!!

ناشناس گفت...

بابا ايوالله بد جوري اين دكان كساد شده است .
خدا به دادتان برسد ...
برويد به صراحت اعلام ورشكسگي كرده و دكان ديگري باز كنيد ..

ناشناس گفت...

خوانندگان محترمی که به آقای ایوب ایراد می گیرند و خواهان پوزه بند زدن به ایشان و سانسور او هستند توجه داشته باشند که در دفاع از مصداقی آنقدر عقب نروند که از نقطه مخالف آنچه که در رابطه با مجاهدین یعنی اصل آزادی مورد انتقاد است سر بیاورند و مدافع سانسور گردند.
چه ایرادی دارد؟ بگذارید ایوب هم حرفش را بزند هر چقدر هم که تکراری باشد.
خوب شما هم بجای آنکه از اقای یغمایی بخواهید او را خفه کند بفرمایید دست بالا بزنید و بدون توهین پاسخ او را بدهید.
آقای طالقانی در اولین انتخابات مجلس می گفت حتی اگر کمونیستها و مخالفان رای نیاوردند بایستی آنها را به هر شکلی به مجلس آورد که حرفشان را بزنند.
دمکراسی یعنی همین و حقیقت از لابلای همین بحث و جدل ها روشن می شود.
بهر حال آقای رجوی که تنها نماینده انحصاری بنگاه حرف مفت پراکنی نیست! همین مصداقی هم در همین نوشته اش حرف مفت زیاد دارد. البته حقایق هم در آن بسیار است. استدلال های محکم دارد اما استدلال های ضعیف و مغلطه هم زیاد دارد.
"من خوف آنرا دارم" که بعضی از خوانندگان بخواهند با مصداقی بساط یک مراد و بت و رهبر عقیدتی دیگری را علم کنند کنار دکان آن بابای عقیدتی غایب.
اگر چنین است که وای به حالتان اما اگر چنین نیست پس اجازه بدهید که دیگران هم بتوانند استدلالات مصداقی را زیر سوال ببرند و نقد کنند.
فرهاد

احمد رضا.ص گفت...

ایوب جون دفعه قبل میخواستم بخورمت از دستت راحت شم این دفعه دارم کمکم عاشقت میشم از بس پرت و پلا مینویسی

روشن.ع گفت...

من وقتی اسم دین و مذهبو میشنوم حالم بد میشه ولی چون مسعود رجوی با این آخوندای مادر... درگیره خیلی دوستش دارم و چاکرشم امیدوارم یه روز ریشه این پدر سوخته ها رو بتونه بکنه هرچی اشتباهم کرده مهم نیست
درود بر رجوی

ناشناس گفت...

آقای فرهاد مثل این که یادتان رفته است تا همین دیروز هرچه لایق خودتان بود به آقای گوران نسبت می‌دادید؟ من فکر می‌کنم شما خودتان از همه بیشتر حرف مفت می‌زنید و جرأت این را هم ندارید که با نام مشخص و تصویر خودتان مسئولیت آن‌ها را به عهده بگیرید.

شما قبل از هرچی باید تکلیف خودتان را با خودت مشخص کنید.

«اشرف نشان پشیمان»

ناشناس گفت...

بهتراست كاربري كه به نام ايوب نظام ابادي است برود اسمش را عوض كند چون به قول ما ايروني ها خيلي « سه » شده است .
خودش مي نويسدوخودش هم جواب مي دهد همه حرفها هم يك دست وكهنه وتكرار اندر تكرار.... كه سالياني است كه همه شنيده ايم ..
هرسايت را ازكاربرانش مي توان شناخت ..

ناشناس گفت...

جناب روشن ع
ظاهرا اما هنوز به اندازه کافی از ولایت فقیه و رهبر عقیدتی و توتالیتاریسم و کیش شخصیت و بت پرستی حال شما بد نمی شود.
بروید نوشته های رضا گوران را بخوانید تا بدانید بعد از ولایت فقیه آخوندی در صورتی که رجوی به قدرت برسد چه آینده ایی در انتظار مردم ایران است.

فرهاد

ناشناس گفت...

تنها سايتي كه بنده خدا ازهول حليم توي ديگ افتاد ، وسريع السير ماشين نظريه نويسي اش را راه انداخت ...آن هم با اسامي ناآشنا و كاربران ناشناس اين سايت بود . نظريه نويس ها ياناشناس هستند ويا اگر هم اسم دارند مشخص نيست كه كي هستند .... وچه سوابقي دارند يك نفرآدم بااسم ورسم دار از اعتبارش هزينه نكرده كه مطلبي بنويسد ،چون مي داند بد جوري جزغاله مي شود ...

ناشناس گفت...

هیچکس خواهان سانسور کسی (از جمله آقای ایوب) نبوده و نیست. انتظار منطقی از ایشان و هر کس دیگر این است که به جای نظرهای تیکه تیکه و گاهاً نامربوط به مقاله و ری و روم و بغداد را بهم بافتن و نوشتن چهار پنج نظر پشت سر هم، در یک یا دو نظر حرف خودشان را بنویسند.

برای پاسخ به سئوالات برحق منتقدین، علاوه بر انصاف و باز هم انصاف، باید ذهن را از تهمت زدن و پیشداوری زدود و به خود «انتقاد» و منتقد به مثابه یک موجود زنده نگریست و از خود پرسید چرا این یا آن فرد به این نقطه رسیده‌است.

باید ذهن را از تهمت زدن و پیشداوری زدود و ضمناً مطالعه کرد مگر اینکه خواسته باشیم مثل پیمان-کاران و هرزه نویسان دره وری گفته، خود بگوییم و خود بخندیم...

از آقای فرهاد تقاضا می‌شود برای شروع یک بحث درست «حرف های مفت زیاد» و «استدلال های ضعیف و مغلطه» ای که ایشان معتقدند گزارش ۹۳ دارد را مستند کنند.
ضمناً اینجا کسی بت پرست نیست.

پرسان

ناشناس گفت...

قربون دهن مسعود رجوي بشم كه سقط كردن اين جانوران وهيولاهاي آدمخوار وگوشتخوار طي اين سالها ازدهنش نيفتاده ..است ....

ایوب نظام آبادی گفت...

سلام: فرهاد ، من در ارتباط با 93 حرف برای نوشتن دارم ولی خودم را بایستی کنترل کنم . غیر ازناراحت کردن خوانندگان چیزی به بار نمی آورد. فقط یک نکته را به تو می خواستم بگویم که در کامنت های بالا مدام می گویند که ایوب تکراری حرف می زند. این درست است . آخر وقتی در همین 93 حرفها تکراری است و مثلآ خودکشی را مطرح می کند من ناچارم از خود کشی بگویم و یا چند بار از رقص رهایی می گوید و دیگران نیز بارها از همین و واژه های مرتبط با آن صحبت می کنند من که نمی توانم در بار سالسا و سامبا نظر دهم. ناچارم بگویم که مردم ؛ آنچه که در باره رقص رهایی مطرح می شود از سال 86 توسط یک زن درمانده ای مطرح شده که برای دروغ بودن آن کافی است که به روایت داستان او توجه می کردید از همان ابتدا. بطور خود بخودی می دیدید که دارد دروغ می گوید . برای نمونه دریکجا می گوید که فردی مرا تشویق به شیرجه زدن بر روی تخت می کرد و در واقع تشویق به فساد آنهم جلوی دیگران! حالا چرا شیرجه؟ آخر کدام ابلهی است که شیرجه رود و آن یکی روی تخت را ناقص کند و از هر چه زن بیزار! تازه خود شیرجه زننده هم حتما آسیب می بیند! می گوید چند روز بعد برای تعمیر و نصب برنامه ای کامپیوتری به اتاق او وارد شدم و بر روی کامپیوتر او نامه ای از او دیدم که برای رده بالاتر خود تایپ کرده و د رآن مرا به فساد اخلاق متهم کرده بود . می گوید که سپس به سرعت بیرون آمده و سوار یک جیپ شده و سناریوی اکشن ادامه می یابد . می خواهم بگویم که همان نوشته های او دارای تضاد و اشکالات بسیار است که نشان می دهد از اساس این داستان کذب است! ما ناچاریم به همان داستانها برای کذب بودن و یا درست بودن آنها متوسل شویم . تو تا حالا به داستانهای مربوط به عاشورا توجه کردی ؟ از همانها می فهمی که از اساس دروغ است. یک نمونه را برایت می گویم . می گویند که امام حسین کودک شش ماهه را روی دست گرفته و بلند کرده و او را نشان لشکر یزید داده و می گفت که ما که هیچ ولی به این نوزاد که تشنه است رحم کنید و به او آب دهید. بعد یکی از همان افراد یزیدی تیری انداخت و به عمد به گردن آن کودک زد . حالا نگاه کن در این سناریویی که اینها ساخته اند فاصله تیر انداز با سوژه یعنی امام حسین باید حدود 400 متر باشد و زدن تیر به گردن آن طفل از آن فاصله امکان پذیر نیست و اصلا چرا امام حسین رانزند و ماجرا را خاتمه ندهد؟ . حالا برایت بگویم که سناریویی که آن زن ساخته و در طی چند سال به آن بال وپر داده و نیز تغییر، بایستی با حوصله بخوانی و به نتیجه ای که من رسیدم می رسی.
نمی دانم که بعد از بیرون آمدن از اشرف شاید فیلم هم دیده است . چون این سناریویی که او ساخته شبیه فیلم هاست. یک شباهت آن را با فیلمهای هالیودی را برایت می گویم . فیلم Norbit را دیدی؟ در آن ،روی شیرجه زدن Rasputia با 170 کیلو وزن بر روی تخت در شب عروسی با Norbit تاکید دارد و مدام آن را به اشکال و لباسهای گوناگون تکرار می کند. در ضمن بگویم که این فیلم در سال 2007 ساخته شده است!

احمد رضا.ص گفت...

من اعتراض دارم چرا مطالب افرادی رو که اسم نمیذارن منتشر میکنید ولی در رابطه با اون ناشناسی اه میگه اینجا همه با اسم مستعار مینویسن چون میترسن میخوام بگم اولا خاک تو اون سرت کنن بیشعور اسمتو بنویس!! دیگه اینکه حالا نظر با اسم ناشناس زیاد ایراد نداره ولی چند ساله تمام اربابای تو تو اون سایت آفتابه دارها با اسمم مستعار علیه همه مقاله مینویسن و معلوم نیست کی هستن پس باز هم خاک تو اون سر بیشعورت کنن برو به اونا بگو اسمشونو بنویسن تا معلوم شه پدر و مادرشون کیه

ثریا ریگی گفت...

ایکاش بجای به هم پریدن روی موضوع کتاب و نکاتی که توجهتان را جلب کرده چیز مینوشتید که خیلی بهتر بودواقعا نویسنده برای نوشتن این کتاب زحمت بسیار زیادی کشیده است

ناشناس گفت...

سؤالات من از فرد و افراد بخصوصی شده است و آن‌ها ملزم به پاسخگویی هستند.

در ضمن من برای نام‌های مستعار، افراد نقاب دار و مردان با حجاب و حرف مفت‌زن ارزشی قائل نیستم که به آن‌ها پاسخ دهم.

همانطور که در گزارش ۹۲ و ۹۳ گفتم من در هر لحظه برای پاسخگویی در هر جمعی که تعیین کنند حاضر هستم. این گوی و این میدان.
بنابر این افرادی چون «ایوب» و ... اگر حرفی دارند در چنان جمع‌هایی می‌توانند حاضر شوند. وگرنه من لزومی نمی‌بینم با افرادی که هویت مشخصی ندارند دهان به دهان شوم.

ایرج مصداقی

ناشناس گفت...

حضرت ایوب کسی نگفته مسعود رجوی با شما رقص رهایی کرده است که تکذیب می‌کنید. اجازه دهید دو طرف ماجرا، یعنی هم زنان شورای رهبری و هم مسعود و مریم رجوی رسماً وجود چیزی تحت این عنوان را تکذیب کنند. مصداقی بیچاره هم که گفته اگر چنین کنند نه تنها میگه غلط کردم بلکه فعالیت سیاسی را هم ول می‌کند. آیا این راه بهتری نیست؟ بنا بر این دم رهبر عقیدتی‌تان را ببینید و از او چاره جویی کنید. از دست مصداقی هم راحت می‌شوید.

حضرت خضر

ناشناس گفت...

درود بر تو ای مرد آزاده و شریف ای مصداقی عزیز که حرف دلهای هزاران دلسوخته را زحمت کشیدی ونوشتی به حرف مهملبافان استان ولایت توجه نکن بنویس که قلمت همیشه ظالم سوز باشد خدا یارت باشد من الان خودم در کنار خودم شاهدم که این نسل از دست این رهبران چه کشید و چه کشید
یکی از دوستدارانت المان

ناشناس گفت...

لطفاً روشن و شفاف توضیح دهید.
------------------------------------
سلام بر فرهاد و ایوب و بر سایر فرهادها و ایوب های محترم
خواهش می‌کنم در گزارش ۹۳ آنچه را فرمودید «حرف های مفت زیاد» و «استدلال های ضعیف و مغلطه» و مطالب ناروا و... ــ همه را مستند کنید.
منتظر پاسخ شما هستم.

با احترام: پرسان

ناشناس گفت...

كاربري به نام احمد ، ص كه نتوانست چند لحظه صبركند ، ماهيتش را رو كرد ، وشروع به خاك تو سروخاك تو سر كردن، كرد !
حداقل يك ساعت دندان روي جگر مي گذاشتي وچند نظريه راتحمل ميكردي . بابا من چيزي ننوشتم واقعيت راگفتم و فقط گفتم چند آدم سرشناس پيدا نشده كه ازاعتبارش هزينه كند و زير اين جمعبندي عريض وطويل ! نظريه بدهد چرا فحش مي دهي !

وکیل یهودای اصغر پوتی گفت...

منصور لرستانی ای ننگ هر چی لر !اولا یهودای بیچاره معلوم نیست چی کرده و اینها را آخوندها به او بستند ثانیا یهودا مسیح را فروخت امثال تو بخاطر کمی مال و منال چشمتان را روی هر کثافتکاری بسته اید بنابراین از یهودا حرف نزن

ناشناس گفت...
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
ناشناس گفت...

جناب پرسان عزیز
ببینید مصداقی در واقع همه حرفهایی را که از این و آن در یکسال گذشته اینجا و آنجا شنیده و مقالاتی که در این یکسال نوشته شده و نظرات همه نویسنگان از حمله بسیاری نظرات و نوشته های همین آقای یغمایی یا کسانی مثل امیر صیاحی و گوران و عظیمی را که به شکل مجموعه مقالاتی جدا از هم هستند را با استفاده از حروف ربط بهم مربوط ساخته و آنرا به اسم گزارش 93 خودش منتشر کرده است.
بگذریم... بنده که در ماهیت توتالیتر رجوی تردیدی ندارم اما در همین بخشهایی که خواندم راستش را بخواهید خیلی مغلطه در حرفهای مصداقی دیدم که برای همان شو های تلویزیونی ایشان خوب است نه برای یک استدلال درست و محکم و منطقی.
متاسفانه بنده از یکایک آنها یادداشت بر نداشتم و بر نمی دارم زیرا وقت اینکار را ندارم اما بعنوان نمونه و فقط یک نمونه ساده اشاره می کنم به موضوع "تسلیت" نگفتن رجوی در اطلاعیه اش برای اعدام آقای خسروی.
رجوی تسلیت نگفته است چون همه می دانند که از نظر رجوی شهید زنده است و حی و حاضر است و مرگی در کار ش نیست. تسلیت نمی گوید چون از نظر او آقای خسروی سرافراز شده است. این تسلیت نگفتن درست یا غلط بهر حال ایدئولوژی رجوی است و فعلا موضوع بحث ما نیست.
حالا مصداقی همین را گرفته و استدلال می کند که رجوی تسلیت نگفته چون خوشحال است از اینکه خونی ریخته شده تا او از آن استفاده کند.
ببینید اینکه بگوییم رجوی با خونریزی سر پاست در کلیتش درست است و همان حرفی است که آقای یغمایی هم خیلی خوب به آن در یکی از نوشته هایش اشاره کرده بود اما تسلیت نگفتن رجوی در اعدام آقای خسروی دلیل و فلسفه اش چیز دیگری ست و ربطی به این نیاز کلی او به خونریزی ندارد.
همانطور که نوشتم این استدلا فقط به درد شوهای تلویزیونی چند ساعته مصداقی می خورد اما برای کسانی که دستی در آتش دارند این یک حرف مفت است.
حالا شما خود نیز اگر با دقت بخوانید از این نمونه ها بسیار می توانید پیدا کنید.
فرهاد

یک مادر داغدار گفت...

والله مصداقی که چیزهای زیادی ننوشته یک کمی نوشته بخدا یک روزی میرسد که کله گنده ها بقول خودتون بالا بیارند و یک چیزهائی رو کنند که هر نفر چهار تا شاخ در بیاورد بخدا بد کردید بدتر از آن دجال کثیف و این خانمنه ای جلاد نامردها خودتان میدانید چه کردید. مرزی نیست که در دروغ و فریب زیر پا نگذاشتید و امده اید خارج نشسته اید هی جسن میگیرید و سه هزار تا آدم را دارید ذره ذره نابود میکنید ای ننگ و نفرت بر شما بخدا که به چه منجلاب افتادید.وای بر شما ای سنگدلها

ناشناس گفت...

اگر يادتان باشد هميشه ميگفتند اگرمي خواهي دروغ بگويي ، آنقدربزرگ باشد كه همه باور كنند ، حالا يك چيز هم اضافه شده ..اگر مي خواهي دروغ بگويي آنقدرتكرار كن كه درذهن افراد جا بگيرد ..نويسندگان اين به اصطلاح گزارش هم دقيقا ازاين منطق پيروري كردند

دریچه زرد گفت...

چند پیام به دلیل ننوشتن نام یا نام مستعار منتشر نشد و یک پیام حذف شد

ناشناس گفت...
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
ناشناس گفت...

فرهاد اگر عرضه شما داشتید به جای آقای مصداقی یک مؤخره یک مقدمه به نوشته‌ها می‌زدید و به نام خودتان منتشر می‌کردید.

من فکر می‌کنم دو نفری که بیشتر از همه اینجا حرف مفت می‌زنند یکی شما هستی یکی ایوب . با این نظری که راجع به غلامرضا خسروی و مسعود رجوی دادی معلوم شد که چقدر حرف‌های شما قیمتی است.

اشرف نشیان پشیمان

ناشناس گفت...
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
ناشناس گفت...

سلام شما به ۳ نکته اشاره کرده اید و من ببه دو مورد آن پاسخ می‌دهم.
- هر نویسنده ای به مطالعه دیدگاههای همسو و رقیب اهمیت می‌دهد و باید بدهد.
در تاریخ علم نمونه کم نیست که نویسندگان، مستقل از تحقیقات همدیگر گاه به نتایج مشابه می رسند. در اساس هیچ متنی به معنای رمانتیک آن اصیل نیست و ما در خلاء زندگی نمی کنیم. یعنی کسی نمی‌تواند حرفی بزند که تا به حال هیچکس نگفته باشد.
اما واقعیت فوق، ذره ای از ارزش گزارش ۹۳ که بر خلاف تصور، تنها با رنج و کار شخص آقای مصداقی ارائه شده، نمی‌کاهد.

- انتقاد بر حق گزارش ۹۳ از مسعود رجوی از جمله این است که وی «همچنان بر پرداخت بها از سوی ضعيفترين حلقه‌های مجاهدين پافشاری ميکند.»
تسلیت نگفتن اعدام غلامرضا خسروی را هم باید در دستگاه فوق نگریست. طرح این مسئله که «مگر خون امثال او رنگين تر از [سایر] شهدا است؟» یا «همه می دانند که از نظر رجوی شهید زنده است و حی و حاضر است و مرگی در کارش نیست» واقعیتی که بر آن انگشت نهاده شده (پافشاری بر پرداخت بها از سوی ضعيفترين حلقه‌های مجاهدين) ـ نمی‌پوشاند.
-----------------
تأکید شما بر «شوهای تلویزیونی» و از آن «حرف مفت» نتیجه گرفتن، کلی گویی ست و ارزش پاسخگویی ندارد.
پرسان

دریچه زرد گفت...

تمام پیامهای بدمن اسم و هویت از این پس منتشر نخواهند شد به دلیل تداخل هویت و اینک مشخص نیست کدام ناشناس کدام است!!

ناشناس گفت...

صادقي - نظريات را كه نگاه كنيم . سطح واشل نفرات علاقمند به اين مطلب را نشان مي دهد ..يك سري باهم عوا ميكنند ، تعدادي به هم « حرف مفت مي زنيد »..« خاك برسرت » ... «ننگ ونفرت برشما»...« درمنجلاب افتاده ايد »..«ننگ برهرچي لر» ... نثارميكنند ..هيچ آدم سياسي وجدي اين حرفها را نثارسايرهموطنان نمي كند .. بنابراين هرانسان عاقل مي تواند نتيجه گيري كند ونظر بدهد

ناشناس گفت...

جناب پرسان
نشان دادید که چقدر بی ادب هستید.
به نظرم ایوب درست می گوید که شما همان سائل هستید که بدلیل بی ادبی مفرط مجبور شده اید اسمتان را عوض کنید. اما اصل بد نیکو نگردد..
البته اشتباه از بنده بود که برای شما ارزش پاسخگویی قایل شدم.
مشکل اصلی شما این است که کینه تان نسبت به رچوی کور و حیوانی است.
با کسانی مثل شما نمی شود بحث منطقی کرد! شما دنیا را سیاه و سفید می بینید. معنی نقد را نمی فهمید فقط اینجا ماموریتتان این است که با چنگ و دندان از هر مهملی دفاع کنید بشرط آنکه فقط علیه مسعود رجوی باشد. مثل مصداقی با آسمان ریسمان بهم بافتن بهر قیمتی و بهر ترتیبی می خواهید همان تصویری را که پیشاپیش برایتان ترسیم کرده اند را از رجوی ارائه بدهید. حالا اگر با واقعیت هم منطبق نبود مهم نیست اصلا گور پدر واقعیت.

مصداقی کارش مثل خیاطی است که که بخواهد یک لباس تنگ را بزور بر تن یک آدم چاق بنمایید.خوب نمی شود! باید لباس را اندازه همان فرد برید.
اینکه نوشتم شوی تلویزیونی حرف بدی نبود فقط منظورم یادآوری این نکته بود که بینندگان پر چانگی های مصداقی اصولا دنبال راست و دروغ مطالب نمی گردند فقط بقول آن دوستمان می خواهند تخمه شان را بشکنند و مصداقی هم برایشان چیزهایی بگوید که مثل شما خوششان می اید.
فرهاد

ناشناس گفت...

بقیه مطلب

از آن گذشته من مخالف و دشمن داعش هستم و موفقیت داعش در عراق و سوریه را علیه بشریت می‌دانم. تقویت آن‌ها را در هر شکل غلط می‌دانم. در گزارش ۹۳ هم بیان کردم.

بخش بزرگی از کسانی که سنگ فلسطین و غزه و ... را به سینه می‌زنند در مقابل جنایات اسد در سوریه سکوت می‌کردند. کشته شدن بیش از ۱۵۰ هزار نفر برایشان مهم نیست اما کشته شدن ۳۰۰ نفر در غزه هست.

من هرگونه افراط گری را غلط می‌دانم.
مخالف سیاست‌های نتانیاهو هستم.

ایرج مصداقی

ناشناس گفت...

نکته ای صمیمانه به آقای مصداقی
با عرض سلام
و تشکر بخاطر گزارشی که مرقوم فرموده اید البته از نظر بهترین اسم برای این نوشته تالیف است.
برای من قابل فهم است که جنابعالی زحمت زیادی متقبل شده اید که در جای خود بسیار قابل تقدیر است
اما نکاتی را که قابل عرص میدانم :
1.فراموش نکنیم راجع به مقوله ای صحبت میکنیم که شاید حداکثر 2000 خواننده داشته باشد
2.از آن گذشته راجع به سازمانی صحبت می کنیم که تقریبا از اذهان فراموش شده است ویا نه با نامی نیک از آن یاد میشود(منظور گذشته ها نیست که آنهم دیگر به تاریخ پیوسته)
نکاتی دیگری را هم از این سنخ می توان اضافه نمود....
اما سخنم با شما این است که فضا وجایگاهی را که در نوشته تان برای خود قایل میشوید بسیار بالاتر از اصل و اصالت موضوع است... گویا که صحبت از نجات یک ملت یا بخشی از تاریخ است و بدتر اینکه آنچنان روی نقش خود و نوشته های خود تاکید میکنید که گویا همگی کشف الشهودهای شما بوده.... بهرحال سازمانی به انحراف کشیده شده و قربانیانی داشته که شما جزء کوچکی در ااین مجموعه بوده اید و قربانیان نوشته اند و گفته اند و بعضا هم بسیار ساده و صادقانه و بدور از هر رنگی نوشته اند قبل از این که افراد اصیلی امثال اینان بنویسند افرادی که بسمت رژیم رفته اند نوشته اند(متاسفانه)... بنابراین همانطور که فوقا اشاره کردم کار شما اگر چه قابل تقدیر است اما حداکثر یک تالیف است البته تالیف هم ارزش خاص خودش را دارد اما اینقدرتاکید روی دو نوشته تان و عد م اشاره به اینکه این مجموعه از کجا به دست آمده یک فضای غبار آلود روی نوشته شما ایجاد میکند و این می تواند در جچایی ضربه زننده باشد
بر سر مقوله مجاهدین و افرادی از این گروه که هنوزدربند اسارت هستند و هر لحظه ممکن است بلایی بسرشان بیاید نباید اینگونه نوشت باید بسییار بی رنگ تر کار کرد و مطمین باشد اگر شما نیت خیری داشته باشید اینگونه بیشتر تاثیر گذار خواهد بود و الا حاشیه بر اصل پیشی خواهد گرفت و باز هم متضرر ملت و یا آن بندگان خدای رد بند خواهند بود
حتما که شما باید اسم تان پای نوشته باشد و.... اما شاید روشن باشد که جنس حرف اینجانب چیست اگر هم مفهوم نیست و یا قابل فهم نیست شاید نیاز است بیش از صبر کنیم و بها بپردازیم
خوشحال میشوم اگر کلامی از شما بشنوم
ع.صفری

دریچه زرد گفت...

نظر خانم آرزو با تاکید نویسنده مطلب حذف شد همانطور که نویسنده نوشته میتوانید مستقیم در اینئمورد سئوال کنید با تشکر

بوف کور گفت...

اقای صفری
بالاخره بایس تاریخ یک ملتو نوشت یا نه؟ باید در باره یک سازمانی که دهها هزار نفر بخاطرش کشته شدن نوشت یا ننوشت من فکر میکنم شما با یکنوع شک و تردید وارد شدید و بیشتر قصدتون زدن به نویسنده است تا اینکه ایرادی داشته باشید

ناشناس گفت...

منصور لرستانی، تو ننگ لرستانی. یعنی چه که در صحنه بین المللی کسی نمانده و مجاهدین تنها صدای در برابر جمهوری اسلامی هستند؟ این صدای بین المللی فقط به درد خود نمایی رهبری می خورد که خودش از خودش خیلی راضی است. این تنها صدایی تو مریدش هستی، می خواهد مسعود رجوی به جایی به چپانند که ولایت فقیه با فرو رفتن در آن تاریخ ایران را دچار انسداد روده کرد8 و 35 سال است که ما شاهدیم که تخلیه این عنصر تحمیلی چقدر دشوار و به ناممکن تبدیل شده است. حقه بازی مسعود رجوی در تاریخ ایران نمونه ندارد. لطفا رویت کم کن و صدایت را ببر

احمد آرام

ناشناس گفت...

ایوب نظام آبادی، تو با این اسهال قلم ستون کاربران دریچه زرد را آلوده کردی. مهمل تر از این حرفی که زده ای و نتیجه یی که از آن می خواهی بگیری از هیچکس و در هیچ جا، مکر از طرف مریدان پیرو ولایت در جایی نمی شود دید. نوشته ای که:« ما یک نکته ای را نبایستی فراموش کنیم که شاعران و داستان نویسان و خاطره نویسان هر چه گفته اند در دل تاریخ ضبط شده و پاک شدنی نیست. حتی اگر هزار و دویست سال پیش ، شاعری سروده باشد » خُب معنی این حرف چیست. معنی آن یعنی آن نتیجه مهملی که تو می خواهی از این چرند گویی بگیری این است که اسماعیل وفا یغمایی چون زمانی گروه جریانی را مورد ستایش قرار داده دیگر نمی تواند آن را پس بگیرد. مهمل بودن حرفی که زدی و تفکری که داری در همین است. شاملو شعری را که برای خسرو روزبه سروده بود پس گرفت. بتهون سمفونی شماره 3 خود با نام هروئیک(قهرمانانه) را به ناپلئون هدیه کرده بود، اما بعدا که ناپلئون تاجگذاری کرد آن را پس گرفت. پس دست از این توّهم پوچ و بلاهت بار که فکر می کنی یک تنه می توانی از سالها رفتار مستبدانه و سیاست های مصیبت بار مسعود رجوی دفاع کنی و منتقدان مسعود رجوی را «سکه یه پول» کنی دست بکش.
نظاره گر

ناشناس گفت...

جناب فرهاد می‌شود بگویید کجای نوشته‌ی «پرسان» بی ادبی است؟ یک کلمه یا جمله بی‌ادبانه نشان من خواننده بدهید.
ملاحظه می‌کنید چقدر حرف مفت می‌زنید؟

شما که صفحه‌ی ۱۶۰ گزارش مصداقی راجع به غلامرضا خسروی راخواندی صفحه‌ی ۱۳۰ را نخواندی که چگونه توضیح می‌دهد
شبکه‌ی نفوذی مجاهدین در رژیم، قربانی «خیانت» مسعود رجوی شد و در ایران لو رفته و اعدام شدند و او از عامل آن قهرمان ساخت و بعدا همان فرد یکی از شکنجه‌گران مجاهدین شد.

حضرت خضر

دریچه زرد گفت...

علی عزیز
که کامنت شمادر پاسخ بوف کور این چنین شروع شده
جناب بوف کور چرا منکر واقعیت می شوید؟ چرا از حقیقت می گریزید؟ من چند بخش نوشته اقای مصداقی را خواندهام تمام آن مجموعه نوشته های دیگران یعنی شرح تجریبات و خاطررات و یا جمع بندی ها و تئوریزه کردنهای دیگران و بخصوص ....
قابل نشر نیست لطفا نظرتان را مستقیم برای اقای مصداقی بفرستید

حانم آرزو
شما نیز میتوانید نظراتتان را مستقیم برای آقای مصداقی بفرستید. شما باز هم تکرار کرده اید اقای مصداقی موافق این یا آن گروهاست که نویسنده قبلا توضیح را داده
با تشکر

ناشناس گفت...

اسماعیل عزیز
مرحمت کن توضیح بده که چرا نظر من قابل نشر نیست عزیز؟
مگر توهینی در آن بود؟
اگر تا این حد هم اجازه نداشته باشیم که نظر بنویسیم که دیگر باید یک کلمه بنویسید خفه خون هیچکس حق ندارد به مصداقی ایراد بگیرد!
این که نمی شود اسماعیل عزیز!
نظر دادن یعنی این که مخالف و موافق بتوانند حرفشان را بزنند بدون توهین! نه؟
علی هاشمی

ناشناس گفت...

آقای فرهاد و علی هاشمی و ایوب که مدعی شده اند نوشته‌ مصداقی همان نوشته‌ی دیگران است و تنها جمع و جورشان کرده است. برای آن که نشان دهند حرف مفت نزده‌اند از روی فهرست گزارش فوق صفحاتی که نشاندهنده‌ی ادعای آن‌ها در مورد یک گزاش ۲۰۷ صفحه‌ای است را مشخص کنند.

یک تاریخ نگار امروزی راجع به دوران تاریخی که در آن نبوده و مربوط به قبل از تولد اوست چگونه نظر می‌دهد اگر این راهم برای من مشخص کنید ممنون می‌شوم.

اشرف نشان پشیمان

ناشناس گفت...

اين سبك كارو شيوه لورفته اي درمورد كاربري به ناام ايوب نظام ابادي است كه ازابتدا خودش را مدافع يك گروه وجريان وفرد نشان مي دهد ولي درعين حال به طورموذيانه اي به همان جريان نيزه پرتاب ميكند ... بهتراست كمي پيچيده ترعمل كنيد .. چون با اين شيوه حتي بچه كوچك راهم نمي توانيد گول بزنيد تاچه رسد به ايرانياني كه 36 سال است با آخوندها سروكله زده اند !!!وپيچيده تر از آخوندها شده اند ! شيوا

ناشناس گفت...

من چند صفحه ازاين متن راخواندم همه اش تكرار مكرر وحرف هايي است كه چندين سال است گفته ونوشته اند .. مشخص است اينها كاري ندارند .. اگر بيكارهستند خودشان را به اداره كاريابي معرفي كنند تا يك كاري برايشان رديف كنند وازمگس پراني خلاص شوند . فرحي

ناشناس گفت...

من براي اين متون، مطلقا نظر ويانظريه اي نمي نويسم .. چون طرف حساب بحث مشخص است كه چه كساني هستند.....
كهني

esmail گفت...

آقای هاشمی
کامنت شما این بود. میگذارم و توضیح میدهم چرا قابل نشر نیست

«جناب بوف کور چرا منکر واقعیت می شوید؟ چرا از حقیقت می گریزید؟ من چند بخش نوشته اقای مصداقی را خواندهام تمام آن مجموعه نوشته های دیگران یعنی شرح تجریبات و خاطررات و یا جمع بندی ها و تئوریزه کردنهای دیگران و بخصوص اسماعیل یغمایی در یکسال گذشته است که آقای مصداقی آنها را باز نویسی کرده است. مصداقی در یکسال گذشته چیزی به این نوشته ها نه تنها نیفزوده بلکه حالا در فصل خوب میوه چینی وارث همه آنها هم می خواهد بشود که کار درستی نیست. جناب صفوی درست نوشته است. حق این بود که اقای مصداقی بعنوان مولف اسم خود را به این نوشته ها اضافه کند زیرا نه به لحاظ تجربی و نه نظری اکثر این مقالات در اصل متعلق به آقای مصداقی نیستند. علی هاشمی »
جناب هاشمی شما در این کامنت کوشش کرده اید آقای مصداقی و مرا با درک من روبروی هم قرار دهید
دوست عزیز
همراهی من و مصداقی بر سر یک موضوع و درد مشترک است و بس درد تهمت و ناجوانمردی سیاسی و دروغ
مصداقی نیاز به رونویسی از دست من و ما ندارد. تجربه عملی و کار نظری او بسادر زمینه کارش بیشتر از من است بنابراین کوشش کردن برای اینکه او را کپی کار معرفی کنید نادرست است
لطفا اگر میخواهید کار و نوشته اش را با انصاف نقد کنید
موفق باشید

ماشالله گفت...

ایرج عزیز عجب نشادری! عجب نشادری به ارتجاع زده ای و تمام این جست و خیزها از سوزش است دستت درد نکند مرد دستت درد نکند هنوز تمام نکرده ام ولی درد همه را نوشته ای درود بر تو

ناشناس گفت...

غيرجدي ترين نظريه نويسي هايي كه درطول چندسال كار با اينترنت ديده ام ، موارد فوق است ... به قول قديمي ها كسي به كسي نيست ..به نظرم علت اصلي اش هم اين است كه مطلب بي خاصيتي است و ملت هزار يك مشكل ودرد دارند ووقتشان را براي آن صرف نمي كنند..يك ذره از درد ورنج وحرمان 80 ميليون ايراني دراين نوشته ها نيست .
- صداقتي

ناشناس گفت...

بي ادبي درنوشته ها وبه اصطلاح نظرات خيلي ازافراد ، حد واندازه ندارد ....حتي ادب معمولا جامعه عادي راهم فراموش كرد اند..
هدايت

محمد گفت...

با سلام
قابل توجه ایوب ها، لرستانی ها و ... نظر مصداقی را شنیدید. او شما را با اسم و رسم واقعی به مناظره دعوت کرده. این گوی و این میدان. بزدلان ناشناس، ای که عمری است شغلتان خاک پاشیدن بر حقیقت است، ای دروغگویان، هویدا شوید. مگر نمی گویید حرف مفت زیاد زده. از چه می ترسید. مگر نمی گویید حرفهایش متناقض است. از این موقعیت در جهت شناساندن او به خلق قهرمان استفاده کنید. یک بار برای همیشه او را بسوزانید. این راحت تر از این نیست که پولهای مرحوم صدام را حیف و میل کنید و یک سال تمام از صدر تا ذیل سازمان را درگیر مبارزه با او نمایید. اگر خودتان هم از قطع شدن جیره ماهیانه می ترسید و یا از اینکه مطمئن نیستید چه بر سازمان می آید و از آینده خود نگرانید، از سازمانتان بخواهید . برای اینکه در عملیات جاری، دیگ و غسل هم گیرتان نیندازند بگویید سازمان باید در چند مناظره او را رسوا کند. اگر گفتند او ارزش مناظره را ندارد بگویید خب پس چطور ارزش دارد اینهمه از وقت و پول (متعلق به صدام و دوستانش) و انرژی سازمان برای او خرج شود. بگویید کلا در چند ساعت وقت حال او را بگیرید تا خلق قهرمان (همان دوستانی که از 5 قاره جهان در همایشهایتان شرکت می کنند) خوشحال شوند. ما منظریم. ببینیم این انقلاب کرده ها، این مریمی ها، این قرار گرفته در نوک پیکان تکامل چگونه از پس یک نفر برمی آیند. اما اگر خدتان یا سازمانتان عرضه انجام این کار ساده را ندارید لطفا حرف مفت نزنید.

ماشالله گفت...

ایرج جان باز هم میگویم عجب نشادری! عجب نشادری به ارتجاع زده ای و تمام این جست و خیزها از سوزش است دستت درد نکند حرف حق برای کسی که حق میفهمد مثل آب حیات است برای ناحق نشادر و این عز و ناله ها همه از تاثیر حرف حق در مقابل یک عده دروغگوی نا صادق است باز هم مرد دستت درد نکند تو صدای همه مائی

ایوب نظام آبادی گفت...

سلام: شیوا، من خودم را آماده کرده بودم، یا علی گفتم و پا شدم که برای این 207 صفحه بیش از 1000 صفحه مطلب جمع آوری کرده و نیز نظر خودم را به آنها اضافه کنم و با دید و ایده خودم 93 را نقد کنم. در واقع تصمیم گرفتم که هیچ کار دیگری نکنم و فقط به این کار بپردازم. ولی زود متوجه شدم که این امکان ندارد زیرا کامنت گذاری به نام پرسان شروع کرد به ایرادگیری ، از این نوع که آقای یغمایی ، نگذارید که ایوب بنویسد. پرسان در معنی یعنی سائل ، نام قدیم این کامنت گذار . ماه مهر پارسال همین پرسا ن و یا سائل مدام پیله کرد و گفت که نباید ایوب حرف بزند و آقای یغمایی هم گفت که بله نمی شود به این ترتیب عمل کند و تعداد کامنت های او زیاد است. الان هم اگراز بالا تمامی کامنت ها را خوانده باشی به این نتیجه می رسی که نمی توان هر چیزی را گفت و زیاد گفت. وپشیمان شدم ورفتم دنبال کارم. عرض کردم که در باره 93 دیگر حرفی نمی زنم.بعد منظورت از تیر پرتاب کردن دیگر چیست؟ من بر این عقیده ام که کامنت گذاران و منتقدین، در عراق و تیف و در پی آن رنج بسیار کشیده اند و هیچگاه هم نخواهند توانست که از تبعات آن رهایی یابند. این کجایش غلط است؟ من بر این باورم که تعداد بسیار کم و انگشت شماری از مجاهدین به در یوزگی رژیم افتاده اند. بر خلاف آنچه که تبلیغ می شود که مجاهدین کرور کرور مزدور از آب در می آیند.

ناشناس گفت...


آقای مصداقی اگر جواب شما را بدهند میگویید که به به و چه چه ببینید که نوشته من چه اثری داشته، اگر جواب شما را ندهند میگویید مجبور به سکوت شدند. آقای مصداقی نمیشه که هم از توبره خورد و هم از آخور.
یکی‌ از استدلالهای شما اینه که چون این همه مقاله نوشتند نشون میده که گزارش شما کار خودش را کرده، با همین استدلال شما، آیا می‌شه گفت که مقالات نوشته شده از طرف اونها هم کار خودش را کرده چون شما هم گزارش ۹۳ نوشتید؟
یکی‌ از مواردی که شما بیان کرده‌اید اینه که نوشته‌های (صحبت های) اونها به نوشته های آخوندها شباهت داره و بعد از آن نتیجه گیری خودتون را می‌کنید، باز هم با همین استدلال، نوشته‌های شما شبیه چه نوشته هائیست؟ نتیجه گیری را به خودتون واگذار می‌کنم (حتما به یاد دارید داستان آن کارگر که به خاطر پول عکس بالای سر خود برده بود، یادتونه؟).
مورد دیگه در رابطه با آقای یغمأیی ست و ایجاد کردن یک سناریو از طرف شما (هر چند که شما واقعیت ماجرا‌ را ننوشتید). سوای واقعیتی که خود آقای یغمأیی در جواب به یکی‌ از کامنتگزاران گفته بودند (که از طریق نفر شورا‌ با مجاهدین تماس گرفتند و آنان گفتند که زنده است و‌ بعد از آن آقای یغمأیی دست به انتشار آیا خانم ..... زدند)، شما سناریو جدید مینویسید؟.
آیا میشود سناریو‌های دیگری نوشت؟
مثلا میشود گفت که خبراز کانال دیگری(نه داستان کار مالی) به پسر آقای یغمأیی رسیده است؟
میتوان سناریو‌های مختلفی‌ در این زمینه نوشت که به حرمت آقای یغمأیی وارد آنها نمیشوم.
آقا‌ی مصداقی بعضی‌ از زندانیان آزاد شده مجبور بودند که بعد از آزادی در بعضی‌ از شرکتهای وابسته به سپاه کار کنند تا شرایط را عادی جلوه دهند، اما بودند و هستند کسانی‌ که هنوز به این کار مشغول هستند هر چند که در خارجه زندگی‌ میکنند(متوجه که هستید).
جانی دالر بازی راه به جایی نخواهد برد و فقط می‌شه با آن فیلمنامه نوشت و بس که آن هم در این دوره و زمانه توی هالیوود و بالی وود زیاد یافت میشه.

کاشکی‌ آن مرد بزرگ زنده بود تا تکیه کلام همیشگی‌ خودش را تکرار کنه و بگه، کلنگ از آسمان افتاد و نشکست.
امیر سرلک


ناشناس گفت...

ایرج جان بنویس. ببین چه سوزش به جان ایوب و علی هاشمی و فرهاد و ... انداختی.
دمت گرم.

مسعود

ناشناس گفت...

آقای ایوب نظام آبادی متعجبم شما چرا یک دفعه به سؤآل ۹۳ و ۷۳ و... پرداخته‌اید. مفهوما یعنی شما قبلی ها را قبول دارید.

آقای محترم کار خراب تر از آن است که شما میکوشید خرابکاریها را پنهان نمایید.

غلامی

ناشناس گفت...

متوجه شدید تا الان بیت رهبری موضع‌گیری رسمی در مورد گزارش ۹۳ نکرده است به همین خاطر سایت شغلمکاران و ... خفه‌خون گرفتند. به محض این که جلسات شان را بگذارند همگی دست به کار میشن. میگی نه نگاه کنید.

مسعود

ناشناس گفت...

اسماعیل یغمایی عزیز
من فقط نظرم را با توجه به مطالبی که از تو و دیگران در یکسال گذشته خوانده ام و بازیابی همان مطالب در توشته ایرج مصداقی بیان کردم.
البته ارادت تو به ایرج مصداقی موضوعی نیست که بر کسی پوشیده باشد بهمین جهت این فکر که من در سه خط اظهار نظرم درباره نوشته مصداقی قصد اصلی ام این باشد که تو و مصداقی را در مقابل هم قرار دهم واقعا برایم تعجب برانگیز است.
اسماعیل عزیز نه تو اینقدر ساده هستی و نه من که فکر کنیم می توان با دو خط نظر میانه تو و ایرج مصداقی یرا بهم زد اما انصافا از آنجا که بهر حال همه ما با واسطه و بی واسطه با هم آشنا و دوست و خویشاوند هستیم اگر قرار باشد که در هر اظهار نظری ما حساب رفاقت این و دلخوری آن را بکنیم اسماعیل جان در اینصورت تظر دادن کلا غیر ممکن می شود.
موفق باشی
علی هاشمی

ناشناس گفت...

حضرت ایوب خسته نباشی. خیلی باحالی. هزار صفحه‌ات رو بده شغلمکاران برات چاپ کنن. ببینم هزار صفحه رو نوشتی یا می خواهی بنویسی؟ چرا دو هزار صفحه نمی نویسی؟ مگر تو رهبر عقیدتی‌ات «پرسان» است که جا زدی و عقب گرد کردی؟ تو که میگفتی به مجاهدین نقد داری و ... چند صفحه حاضری برای آن‌ها آماده کنی؟ دیدی دمب خروس زد بیرون.

حضرت خضر

esmail گفت...

آقای هاشمی گرامی
این برداشت من بود اگر اشتباه کرده ام میبخشید. با درود

ناشناس گفت...

بابا بی خیال سوپر من. تو ایوبی یا سوپر من. مثل رهبر عقیدتی ات ما رو اسکول گیر آوردی. یک روزه هزار صفحه جمع کردی؟ بابا دمت گرم. خیلی باحالی.

بیحال

ناشناس گفت...

جناب مسعود و دیگران و غیره
چقدر خنده دار است که شما با چهار جمله انتقادی درباره 240 صفحه نظرات مصداقی بعلاوه به به کردن های شما حواشی درباره سر هم بندی عامه پسند 93 او کله پا می شوید.
لطف کنید و کمی جدی باشید.
فقط با خواندن اندیشیدن و به نقد و گفتگو و بحث گذاشتن نظراتمان است که می توانیم خود را ارتقا دهیم.
بهر حال برگردم به نوشته مصداقی.
این نوشته هر چند که نظراتی سیاسی دارد که تقریبا همگی تکراری حرفهای پیشتر زده شده است اما حرفهای خاله زنکی مطلقا عیر سیاسی که فقط به درد مادر بزرگ شما و بنده می خورد که البته جزو لاینفک نوشته های مصداقی است هم کم ندارد.
نظرات عامه پسند حرفهای عادی عادی غیر سیاسی از همان اول توجه هر عنصر سیاسی را بخود جلب می کند.
به نظر بنده مصداقی قصد داشته است که کمبود دانش سیاسی خود را با این پر حرفی ها و زیاده گویی های عامه پسند جبران کند.
او درست مثل همه نوشته های قبلی اش تلاش کرده تا کیفیت را پر کند.
از داستانهایی نظیر اینکه کی با کی خوابیده و پدر فلان کسک سلمانی پدر بهمان بوده گرفته تا سرگذشت بازوبند تختی و سرانجامش در آستان قدس رضوی.. خلاصه از هر دری سخنی در این نوشته مصداقی مثل همیشه فراوان می شود یافت.
به نظرم نه فقط هیچ فرد جدی سیاسی وقت خود را صرف نقد چنین نوشته ای نخواهد کرد بلکه حتی تردید دارم که توتون فروش ها و آفتابه بدستان حرفه ای آنسوی رودخانه هم در اینباره چیزی بنویسند.
فرهاد

از آلبانی گفت...

بگذارید الان بهتون بگویم که واکنش بیت رهبر عقیدتی و کل سازمانشون نسبت به این گزارش 93 چیست...

ابتدا صبح زود همه فرماندهان و مسئولین را به یک نشست اضطراری صدا میکنند، مسئول نشست خیلی خود را ناراحت و عصبانی نشان میدهد و میگوید سریع درب را ببندید و نشست را با فحش و داد و بیداد به حاضرین نشست شروع میکند و بعد میگوید چرا "شرم" نمیکنید که یکی به "امام زمان ما" اینجوری بنویسد و "هر کس باید ببرد روی خودش" که "کم کاری اش" و "وادادگی اش" چی بوده که اضداد اینجوری دم درآوردند و به همه میگوید که بروید پروژه بنویسید و هر کس نقطه آغاز بیاورد و خودش را روسیاه کند!!!! بعد هم میگوید میخواهیم با بچه های پایین تر نشست بگذاریم همه بلند میشوید و موضع میگیرید و میبرید روی خودتان!!! شما باید چادر به کمر دفاع از "شازده" باشید!!!!
بعد شروع میکنند به تابلو کشی و اسم نویسی خلاصه تا مدتها این گزارش تنور دیگها و نشستها را داغ نگه میدارد و به اعضای حاضر در نشست سوژه و بهانه میدهد که پروژه های خود را حول آن بنویسند!!!
نه تو رو خدا اگه غلط میگویم بگویید غلط میگویم. دیگه زیر سقف دستگیری "بانو" که در اشرف همه باید شرم میکردند و پروژه "شرم" میخواندند و "میبردند روی خودشان" این که حتما بیشتر است!!!!!

موسی پاکباز - هلند گفت...

آقای فرهاد پس فکر کنم که آقای ایوب نظام آبادی هم یک توتون فروش و آفتابه به دست حرفه ای هستند!!!!!!!!!!! همینطور خود شما!!!!!!!
هر چقدر هم که برای خودتان اسم مستعار بگذارید از واکنش هایتان پیداست که همان گردانندگان سایت آفتابه داران ببخشید آفتابکاران هستید!!! که حسابی این گزارش 93 به خال خورده و نمیدانید که چه باید بگویید!!!!!!!!

احمد رضا.ص گفت...

من فکر میکنم فرهاد و ایوب یکنفرند نقش بازی میکنن و چرت و پرت سر هم میکنن ولی فایده نداره

ناشناس گفت...

اشرف نشان پشیمان عزیز
خدارفتگان شما یکی را بصورتی "خاص الخاص" بیامرزد! واقعا شما عجب درخواستهایی دارید! این نوشته 93 از ابتدا تا انتهایش تکرار حرفهای زده شده است. نیازی به شماره صفحه دادن ندارد. از از صفحه 1 تا صفحه آخر آن تکراری است.
تاریخ شناس مادر مرده مورد نظر شما هم مطمئن باشید برای یافتن خقیقت به این نوشته رجوع نخواهد کرد بلکه می گردد و اسناد اصلی که مصداقی از روی آنها بدون رعایت کپی رایت نسخه برداشته است را پیدا می کند و می خواند و البته ادعا های طرف مقابل را هم می خواند و در تمام این پروسه با بیطرفی کامل بدنبال کشف حقیقت از لابلای وقایع مستند خواهد بود.
فرهاد

ناشناس گفت...

احمد رضا ص عزیز

من هم فکر می کنم که تو هم مثل همیشه اصلا یک خط هم از نوشته 93 مصداقی را نخوانده ای.
فرهاد

ناشناس گفت...

جناب موسی پاکباز عزیز

بنده نوشتم حتی آفتابه بدست ها هم این نوشته را نقد نخواهند کرد! توجه کنید به "حتی" در جمله.
اما توضیح دقیقتر اگر بخواهید به نطر بنده آقای ایوب آفتابه بدست نیست بلکه ایشان از همفکران بیژن نیابتی است.
بنده هم که اینسوی رودخانه در خدمت شما و مثل خود شما بی آفتابه هستم اما درست مانند آن تاریخ نگار مورد نظر جناب اشرف نشین سابق بدور از علایق شخصی نطر می دهم با این تفاوت که تاریخ نگار او هنوز متولد نشده اما بنده در سراشیبی عمر هستم .
فرهاد

ناشناس گفت...

ايوب نظام آبادي ودارو دسته اش ، بد جوري دستشان رو شد !!! به نظر من مردم ايران هوشيارترين مردم جهان هستند ، علتش هم اين است كه با يك مشت آخوندوآخوندك دجال سركله زده اند ... ووقتي الف را بشنوند تا. ي آنرا مي فهمند ... اين ايوب خان ودوستانش اينقدرپيچ درپيچ بازي نكنند! .. هنوز بايد چند كلاس ديگر درس بخوانند .البته خودشان هم متوجه موضوعاتي كه تعدادي ازكاربران نوشته اند، شده اند ولي به قول معروف مستمرا خودشان را به كوچه علي چپ مي زنند ..بابا گفته اند كلك بزن ولي ديگر نه اينطوري رو وعلني ! ماروهالو گير آورديد !داود

ناشناس گفت...

من از فرهاد می‌خواهم نظرات غیرتکراری و غیر خاله‌زنکی و غیرعامه پسند، خواص پسند که مطلقا سیاسی باشد و حرف مفت نباشد و به درد مادربزرگ‌ما و ایشان نخورد بلکه به درد سیاستمداران بزرگی مثل ایشان بخورد را بنویسد تا ما هم از آن مستفیض شویم.
من فکر می‌کنم انتشار گزارش مصداقی به او تا اینجا بیشتر زور آورده تا مجاهدین.
اگر مجاهدین افسار پاره کردند و به مصداقی و ... سر نگارش و انتشار این گزارش فحش و فضحیت دادند و ... آیا فرهاد خان می‌گوید اشتباه کردم و عذرخواهی کند؟‌
یا بوالعجب

ناشناس گفت...

این گوی و این میدان

هیچکس نخواسته و نمی خواهد اینجا هم مثل سایت‌های پر از آفتاب و مهتاب، فقط یک دیدگاه و یک نظر برجسته شود. انتظار این بوده و هست که
بی حرفی‌ها با پرحرفی جبران نشود و اگر کسی واقعاً در مقابل برهان و استدلال منتقدین مجاهدین حرف حساب دارد بزند.
اما آیا چنین بوده‌است؟ آیا در اینجا به نظرات مستدل و دقیقی که (بدون تهمت و افترا و فرافکنی) بتواند کلمه را با کلمه پاسخ دهد و از واکنشهای غیر انقلابی رهبری مجاهدین دفاع کند، روبرو شدیم؟
کدام نظر؟ متاسفانه آنچه آقای ایوب و دوستانشان نوشتند که اینگونه نبود.

نظرات کاربران محترمی چون ایرانی و منصور لرستانی و اصغر محرابی و رضا ارجمند و مهناز و خدیجه آجیده و... همه، در آرشیو نظرات این سایت با گوگل قابل دسترس است. آیا بر آنها منطق و استدلال حاکم بود یا تهمت و افترا؟

نظرات مشعشع آقای فرهاد هم که گاه به جلد «منتقد و معترض مجاهدین» رفته و گام بعد به اصل خویش به عارف شیرازی ها و رضا فلاح ها باز می‌گردند، خالی از تهمت و افترا نیست، نمونه اش نظر «پاک و مطهر» آن حضرت در مورد آقایان قصیم و روحانی بود. (انسانهای شریفی که به وجدان خود پاسخ دادند)

برای امثال من که رژیم حاکم بر میهنمان را دشمن ترین دشمن مردم ایران می‌دانیم، همگرایی و همسویی با شیوه‌های آن حکومت پلید هرگز پذیرفته نیست و معلوم است که در مقابل دغل و دروع می‌ایستیم.

گزارش ۹۳ یا هر مقاله و دیدگاه دیگری که رهبری مجاهدین را زیر سئوال می‌برد، نقد کنید. قاطعانه و محکم زیر سئوال ببرید. اما به جوهره نقد که فضیلت است با نیات آلوده و قضاوتهای ناپاک ، جفا نکنید.

پرسان

ناشناس گفت...

اشکال آقای فرهاد این است که کمی البته کمی! خود بزرگ بین و خود علامه بین تشریف دارند. ایرج مصداقی را فاقد دانش سیاسی می داند، در نوشته های او مطالب خاله زنکی فراوان می بیند. حال آن که گزارش 92 او که زوزه دسته جمعی را در ادوگاه رهبر عقیدتی به پا کرد تحلیلی بود.حالا ممکن است مواردی راهم را مورد اشاره قرار داده که سندی که برای آن ارائه کرده خیلی محکم و غیر قابل حاشا کردن از سوی خاطی نبوده باشد، که طبعا باید از ان حتراز میکرد. اما همان موارد معدود را دستمایه رد گزارش او قرار دادن و نامربوط گفتن کاریست که مریدان دهن دریده گرد آمده در پاتوق آفتابه داران کردند. البته جناب فرهاد مورد استثنایی نیست که با ناچیز شمردن دیگران خودش را بزرگ می بیند، بر عکس در بین ایرانی جماعت سرکوب شده توسط انواع دیکتاتوری ها و دیکتاتورها، در سطوج مختلف فراوانند از این نوع افراد که عقده های ناشی از تحقیر شدگی را با خوار شماردن دیگران و خود برتر بینی ارضا می کنند. خود مسعود رجوی با آن شعار گندی که برای خودش ساخته بود، و آن «تحلیل گر» سیاست بین المللی و «ژتوپولتیک» و مورخ جنگ جهانی سوم و چهارم از نمونه های آشنا هستند. کار ایرج مصداقی به خاطر مستند بودن و اثر گذار بودنش بود که دستگاه رهبری عقیدتی را تا آنجا لرزاندن و از تعادل خارج کرد که در برنامه تلویزیونی خط نشان کشیدند که «بند از بند» او جدا خواهند کرد.
نظاره گر

ناشناس گفت...

شباهنگ
با درود به نگارنده کتاب گزارش 93 سندی محکم و استوار برای فردای سرنگونی ملایان که اگر امروز مجاهدین خلق زبانشان را قورت داده اند اما انها باید پاسخ پدران و مادران داغدار را بدهند .
از همین جا به بیت رهبری ولایت فقیه عقیدتی مسعود و بانو میگویم شما را از پاسخ گریزی نیست ما می بخشیم ولی فراموش نمی کنیم منتظر روز ظهور ان شیاد هستیم
درود به مصداقی سمبل زندانیان انقلابی
مجاهدین میگویند مصداقی تواب و بریده است انها خود میدانند بریده تواب شارلاطان همان فردی است که 12 سال است از ترس پاسخگوئی به سوراخ موش خزیده
مردم ایران بیت ولی فقیه خامنه را جارو خواهند کرد و دیگر جائی برای این شیاد فقیه عقیدتی باقی نخواهد ماند
بروید گم شوید شارلاطانهای شیاد و همدست ملاهای پلید

بردیا گفت...

آقای یغمایی اگر جسارت نباشد میخواستم پیشنهاد کنم که تا چند روز این مطلب آقای مصداقی در صدر مطالب سایت باشد.

ناشناس گفت...

آقای فرهاد که در سرازیری عمری، هنوز جواب ندادی کجای نوشته‌ی «پرسان» توهین بود. کدام کلمه من که ندیدم. هنوز جواب حرف مفتی اولی را ندادی. حرف‌های مفت بعدی را می‌زنی. نوشتی که « این نوشته 93 از ابتدا تا انتهایش تکرار حرفهای زده شده است. نیازی به شماره صفحه دادن ندارد. از از صفحه 1 تا صفحه آخر آن تکراری است.»
من یک نمونه می آورم که تو حرف مفت می‌زنی.
مصداقی چگونگی لو رفتن شبکه‌ی داخل کشور مجاهدین توسط ابوالحسن مجتهدزاده و مسعود رجوی رو با جزئیات توضیح داده. این رو بگو قبلاً در کجا آمده است که او تکرار کرده است. این در صفحه‌ی ۱۳۰ به بعد است.
تو یک بیمار مدعی هستی.

حضرت خضر

سیما.فرانسه گفت...

درود بر شما آقای ایرج مصداقی واقعا زحمت کشیده اید عالی بود در افشای یک مشت حقه باز و شارلاتان که زندگی یک نسل و از جمله خود مرا نابود کردند عالی است دستتان درد نکند جای رهبر عقیدتی را خیلی خوب نشان دادید کنار ولی فقیه است

ناشناس گفت...

اقای فرهاد شما به من یک نشانی و آدرس بدهید که قبل از گزارش ۹۲ مصداقی که همه‌ی نوشته‌هاش خاله زنکی است شما کجا تشریف داشتید؟ شما که در سرازیری عمر تشریف دارید تا حالا چه کار می‌کردید و چه گلی بر سر مردم زدید؟ نوشته‌ی سیاسی شما کجا منتشر شده است؟
تا آن‌جایی که من به خاطر دارم شما اولین بار ضدیت هیستریک خود را با مصداقی سر افشاگری او راجع به جایزه‌ای که مریم رجوی و مسعود رجوی از یک رمال هندی برده بودند نشان دادید؟ و حالا دوباره فیل‌تان یادهندوستان کرده چرا؟ آیا شما از سینه چاکان مسعود رجوی هستید؟ چرا به شما فشار میاد؟

مسعود

ناشناس گفت...

دستت درد نکنه دمت گرم همین
حمزه.ص

ناشناس گفت...

کاری بسیار بسیار ارزشمند در عرصه شناخت انحطاط و فساد یک تشکیلات سیاسیکه به دلیل فساد رهبران به اینجا رسیده است. ننگین ترین پرونده در میان سازمانهای سیاسی ایران تا بحال متعلق به شماری از رهبران و مسئولان توده بود ولی با خواندن گزارش نود و دو ونود سه در تاریخ احزاب سیاسی ایران حزب توده در پشت سر این سازمان و رهبرانش قرار میگیرد
با امید به ازادی ایران و ازادی مردم ایران از لوث ارتجاع و چنین الترناتیوهای فاسد و ارتجاعی
الف. د. اسکندر

عابر گفت...

باور نمی کنم یعنی راست است؟؟؟؟؟؟؟

ناشناس گفت...

نظاره گر عزیز
باشد آقا جان شما هر چقدر دوست دارید به بنده هر چه می خواهد دل تنگت بگو و صفاتی مثل خود شیفته و خود بزرگ بین و این ها که واقعا مصداقی خودش نمونه "خاص الخاص" آن است را به بنده نسبت بدهید.
فقط خوشحالم از اینکه خود شما هم خیلی خوب می دانید که بنده خود بزرگ نیستم و چندان هم که شما ادعا می کنید پرت و پلا نمی نویسم . بنده تا اینجا هم برای آن جناب پرسان بی ادب هم برای دیگرانی که نمونه خواستند چند تا مثال زدم. به نظرم متاسفانه بقول آن دوست نازنین پر است از حرف مفت حرفهای عامه پسند و حرفهای خاله زنکی . باور کنید بنده همین سوالهای ایشان را که می خواندم سرم داغ کرد از اینهمه بی نظمی در طرح این سوالات. بی ربط و با ربط همینطور برداشته نوشته نه طبقه بندیی در سوالها هست نه گاهی اصلا معلوم هست که دنبال چه می گردد. گاهی یک سوال کمی دورتر دوباره تکرار شده با کلمات دیگری اما محتوا همان است! |همین بی نظمی در طرح سوالات مصداقی به نظرم به خوبی نشان دهنده ذهن آشفته ایشان است.
یک سوالش خیلی عجیب بود که پرسیده آیا شما کسی را مجبور کرده اید که در باره تجاوزی که به او در کودکی شده حرف بزند؟
بنده که خوب می دانم اشاره مصداقی به چیست اما واقعا باید از او بپرسم خوب مرد حسابی اصلا به تو چه ربطی دارد؟ تو سر سیری یا دم پیاز؟ اصلا تو آنزمانی که آن فرد در یک نشست مشحص برای زدودن یک نقطه تاریک از ذهنش یک اتفاق شوم را طرح کرد تو کجا بودی؟ خود فرد مزبور همچنان مجاهد است معلوم نیست این وسط تو تو وکیل وصی کی هستی ؟ اصلا این سوال است واقعا که می پرسی؟
بنده جدا به حال و روز مصداقی در هنگام خواندن این سوال تاسف خوردم.
می بینید وقتی می نویسم بعضی حرفهای مصداقی فقط برای شوهای تلویزیونی اش بدرد می خورد منظورم همین نوشته ها همین سوالات است.
انگار داری یکی از این مجلات دوازی روزهای یکشنبه را می خوانی که برای سرگرمی پیرزن های تک و تنها و آدمهای خیلی کنجکاو منتشر می کنند
حیف که حوصله اینهمه حرف مفت خواندن نیست که نوشته این آقا را از اول تا اخر نقد کنیم.
یکی نیست دو سوال هم از ایشان بپرسد که آخر اخوی سرکار که در زندان به هزار زبان صریح و پنهان به بازجو و به زندانی و به همه می گفتی که دیگر هوادر مجاهدین نیستی چطور شد که به خارج که رسدی دوباره هوادار شدی؟
یا اینکه از او بپرسد که تو که در آن گفتگوی نوستالژیک آخرت با سر بازجوی اوین آنهمه فیلسوفانه در رد مبارزه مسلحانه لفاظی کردی چطور شد که وقتی رسیدی به خارج هوادر مبارزه مسلحانه شدی؟
آیا اینهمه ناشی از فرصت طلبی ذاتی ات نبود ؟
..بگذریم سر شما را هم در آوردم.. با اجازه بروم به بد . بیراه های دیگر دوستان جواب بدهم
فرهاد

ناشناس گفت...

سی وچند سال است آخوندها پاچه مجاهدین را گرفتند به کجا رسیدند؟شما هم بگیرید؟ به کجا میرسید؟ بروید شرم کنید از این همه رنج و این همه اسیر و شهید و اینقدر آب توی اسیاب ملا نریزید هر چند شما هم جنستان جنس همانهاست
درود بر مجاهدین خلق ایران
تقوی.م

احمد رضا.ص گفت...

بابا این ایوب چی شد.مث اینکه فلنگو بست و در رفت آهاااااااااااااااااااااااای ایووووووووووووووووووووووووووووووب کجاااااااااااااااااااااائی

ناشناس گفت...

حضرت خضر عزیز
نه مطمئن باش که بنده بیمار نیستم اما شما مریدان مصداقی هم احتمالا بدلیل ریاد دیدن فیلمهای سوپر من دنیای واقعی را با سینما کمی قاطی کرده اید و لوط و مصداقی وسوپر من را از هم تشخیص نمی دهید.
شوخی کردم ناراحت نشوید اما به نظرم شما خوب بود اول از مصداقی بپرسی که این اطلاعات از همه رقم را را از کدام منابع اطلاعاتی بدست می آورد.

ضمنا وقتی نوشتم تکراری منظورم جوهر سیاسی نظرات و تجربه هایی است که است که در یکسال گذشته نوشته شده و او همه را باز نویسی و گاهی هم فتو کپی کرده وگرنه مثلا آن حرفهای خاله زنکی درباره پدر فلانی که سلمانی بابای زید بوده البته نه برای بنده اما احتمالا برای شما حتما خوب تازگی داشته است.
فرهاد

ناشناس گفت...

جناب بوالعجب عزیز
اگر سازمان مجاهدین یا مسئولان مجاهدین به این نوشته جواب بدهند مطمئنا وقت مفت داشته اند که هدر بدهند و اگر چنین باشند به نظرم باید در جدی بودنشان تردید کرد.
فرهاد

ناشناس گفت...

پیر دانا
با درود به مصداقی مردی که در برابر دو نظام پلید ایستادگی کرد .
باور کنید و بازهم باور کنید انچه مصداقی نوشته ان 300 سوال و انچه مصداقی انرا نوشته بخش ناچیزی از ماهیت الوده این جریان فاسد و باند شیاد ان است هزاران هزار کار کثیف در این سازمان انجام شده است که ما و خیلی ها از ان بی خبریم یکی از دوستان در کامنتی سازمان مجاهدین خلق را به حزب توده خائن تشبیه کرده است شاید این بخشی از واقعیت باشد اما تشبیه به حزب توده خائن کم است بسیار بسیار کم .این باند شیاد عقیدتی کاری کرده اند که شاید در طول تاریخ بی نظیر است شاید نتوان نمونه ای از ان در تاریخ حیات سیاسی و تشکیلاتی و ایدئولوزیک و نظامی یک حزب و یک سازمان پیدا کرد .دوستی گفته بود که منتظر ظهور رهبر شیاد هستیم اما باید بگویم به قطع و یقین بگویم که هرگزززززززززززززززززززززززززز و هرگز دیگر او ظهور نخواهد کرد هرگز این را باور کنید و نه تنها ظهور نخواهد کرد که هیچ سران باند شیاد هیئت و بیت رهبر نیز غیب خواهند شد و انها هم هرگز ظهور نخواهند کرد.این ---------- و این نشان ...........
همانگونه ملاها خواهند رفت پی کارشان اینها نیز خواهند رفت پی کارشان
حزب توده خائن در برابر سازمان مجاهدین خلق بسیار با شرف است اگر چه هر دو انچه که ندارند همین است اما در قیاس باید گفت کاری که این باند شیاد کرده صدها برابر حزب خائن و کثیف توده بوده است
یک نکته دیگر و مهم
ایوب کیلوئی چند منصور لرستانی کیلوئی چند طرف حساب بیت رهبریست و بس

ناشناس گفت...

حالا فرهاد و بی‌خیال شید، برید کامنت امیر سرلک و بخونید تا چن تا از حرفای مفت و دروغ گویی و ضدّ و نقیض و منم منم مصداقی را متوجه شید



کامران حقیقت جو

ناشناس گفت...

جناب پیر دانا
شما همینطور با شعار دادن اینقدر دانا شده اید؟
برداشتید بیش از ده خط مثل طوطی تکرار کرده اید نوشته مصداقی بخش ناچیزی از فساد این سازمان است. خواننده فکر می کند با خودش که بع این بابا دیگه کیه که خیلی بیشتر از مصداقی اطلاعات داره ولی وقتی تمام می کند می بیند دستش خالیه!
چرا شما که ظاهرا صد بار بیشتر از مصداقی چیز درباره فساد سازمان می دانید بجای "حرف مفت زدن" و شعار دادن همینجا یکی دو قلمش را نمی نویسید؟
علی هاشمی

ناشناس گفت...

دم خروس‌های فرهاد یکی یکی میزند بیرون.
معلوم شد که به زندان مصداقی هم گیرjavascript:void(0) داره.
بلندگوی مجاهدین در سایت دریچه زرد کار دست خودش داده و بند را آب داده.

اشرف نشان پشیمان

بهمن گفت...

به هنگام انتشار گزارش ٩٢, گفتم دست مریزاد ایرج که کاری کردی کارستان. شکستن دیوار سکوت مرگباری که رجوی و بند تبهکارش بر انبوهی از قربانیان ولایت فاسد و ضد انسانی همزاد بدون عمامه خمینی, تحمیل کرده بود براستی دل شیر میخواست و تو این مهم را بر عهده گرفتی. اکنون دیگر دیوار شکسته است. مریدان چماقدار رهبر عقیدتی ناچار شدند آنچه از لجن در درون نهفته داشتند, را آشکار کنند تا خلق بداند که در پستوی ویترین خوش آب و رنگ این شارلاتانها و شیادان چه نهفته است. اینک باید گفت که نسل ما علیرغم همه رنجها و مرارتها موفق شده است پرده از چهره دو دیو خون آشام سنگر گرفته در پناه مذهب سیاسی برگیرد. و این دستاورد کمی نیست. برایت آرزوی سلامتی و توان پایداری را دارم.

ناشناس گفت...

از نظر من این فرهاد یکی از مواجب‌بگیران رهبراست که این چنین افسارگسیخته کینه‌ی خود را نثار مصداقی می‌کند. گناه مصداقی این است که مطلبی راجع به رهبر فرهاد نوشته. ببینید چگونه به این آدم زور آمده. مهدی - آلمان

ناشناس گفت...

اشرف نشان پشیمان عزیز
اینقدر حرف بی معنی نزن! می ترسم آخرش از اینهمه طرفداری بی جا از مصداقی صد برابر پشیمان بشوی!
بنده خروسم کجا بود که دمش بیرون بزند بعنوان مثال عرض کردم که بجای سیصد سوال خوب است یک نفر هم یکی دو تا سوال از مصداقی بپرسد که آخر بابا جان تو که بازجو بر سر نفی مبارزه مسلحانه هم نظر بودی تو که در زندان هم به همه اعلام کرده بودی که دیگر هوادار مجاهدین نیستی آخر مگر مرض داشتی که همینکه پایت به فرنگ رسید دوباره رفتی سراغ مجاهدین؟
اشرف نشان عزیز اپورتونیسم خیلی بد دردی است! با 1000 گزارش هم درمان نمی شود!
همین موضع بغایت ارتجاعی مصداقی که خود را زیر شعار نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران پنهان کرده در رابطه با قتل عام زن ها و بچه های فلسطین اشغالی را بگیر برو تا آخرش ببینم آیا زندگی خودت هم پشیمان نمی شوی !
بنده صد بار بیش از مصداقی نظراتم در دریچه مخالفت با جناب رهبر عقیدتی بوده حالا دیگر این چطور بلند گوی مجاهدینی هست که صد تا به رهبر می زند یکی به مصداقی معلوم نیست. امیدوارم تو که بند را آب نداده ای و دم خروست هم هنوز بیرون نزده همین را بتوانی توضیح بدهی تا تناقضات دوستان خودت حد اقل حل شود !
فرهاد

ناشناس گفت...

اقا مهدی المان عزیز
آفرین به شما

لطفا پاسخ بنده به اشرف نشین پشیمان عزیز را بخوانید چون تا حدودی پاسخ شما هم هست . راستی مهدی عزیز اگر دو تا نظر چهار خطی بنده اسمش کینه افسار گسیخته است به نظر شما بیش از دویست صفحه نوشته از هر دری سخنی مصداقی را چه باید نامید؟
انصاف هم خوب چیزی است !
فرهاد

ناشناس گفت...

آقا فرهاد خان مدعی می‌گوید: «بنده صد بار بیش از مصداقی نظراتم در دریچه مخالفت با جناب رهبر عقیدتی بوده » رو که نیست سنگ‌پای قزوین است. اگر چرات داری یک نظر با اسم و رسم خودت و عکس خودت بده. شرم وحیا هم خوب چیزی است که تو اصلا نداری. این هم از همان حرف مفت‌هایی است که آدم‌های بیکاری مثل تو می‌زنند.

اشرف نشان پشیمان.

ناشناس گفت...

ﺣﻀﺮاﺕ ﺁﻛﺎﻩ ﺑﺨﺼﻮﺹ ﺷﺎﻋﺮ ﮔﺮاﻣﻲ ﺩﻭﺭاﻥ ﻣﻌﺎﺻﺮ ﺟﻨﺎﺏ ﻳﻐﻤﺎﻱ ﺑﻔﺮﻣﺎﻳﻨﺪ ﻧﻘﺶ اﻳﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ و ﺑﺎﺯ ﺗﻜﺜﻴﺮ ﺁﻥ ﺩﺭ ﻣﺒﺎﺭﺯاﺕ ﻣﺮﺩﻡ اﻳﺮاﻥ ﭼﻴﺴﺖ? ﻛﺠﺎﺳﺖ? اﻳﺎ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ اﺳﺘﺤﻜﺎﻡ و ﻭﺣﺪﺕ ﺷﺪﻩ, اﻳﺎ ﺭاﻩ ﺑﺮﻭﻥ ﺭﻓﺖ از ﺳﻠﻂﻪ ﻓﺎﺷﻴﺴﻢ ﻣﺬﻫﺒﻲ ﺭا ﺑﺎﺯ ﺗﺪﻭﻳﻦ و ﺗﺰﻣﻴﻦ ﻛﺮﺩﻩ,اﻳﺎ ﻛﻤﻜﻲ ﺑﻪ ﺣﻞ ﺗﻀﺎﺩ ﺑﻲ ﻋﻤﻠﻲ و ﺧﻮﺵ ﻧﺸﻴﻨﻲ ﺣﺎﺷﻴﻪ ﻧﺸﻴﻨﺎﻥ ﺩﺭ ﻏﺮﺑﺖ ﻛﺮﺩﻩ, ... ﻫﻲ اﻗﺎﻳﺎﻥ,ﺧﺎﻧﻤﻬﺎ ﻛﻤﻲ ﺗﻔﻜﺮ ﺧﻮﺏ اﺳﺖ.
ﺣﻴﺪﺭ ﺳﻌﺎﺩﺗﻲ

ناشناس گفت...

اشرف نشان عزیز
نیازی به بی ادبی نبود! اگر کمی تلاش می کردی همین جمله را می توانستی با لحن مودبانه تری بنویسی!
چه می شود کرد که جهل و تعصب کور فعلا بر تو غالب است و جاهل هم با درک درست از واقعیت پیرامون بیگانه است.
شما اگر بجای پاسخ روی هوا دادن اول چند تا از نظرات بنده را که در زیر تقریبا همه مطالب دریچه هست را بخوانی مطمئنا از این توهین و بی ادبی ات بیشتر از اشرف نشینی ات پشیمان می شوی.
اما ویژگی همگی شما اشرف نشینان پشیمان این است که آنقدر در دنیای تعصبات کور و جهل بسر برده اید و بها آن خو گرفته اید که حتی سالها بعد از بیرون آمدن از اشرف همچنان از درک واقعیات پیرامون خود نا توان هستید و نمی توانید پدیده های پیرامون خود را درست بشناسید.
بهمین دلیل هم امروز مثل همان دوران اشرف نشینی تنها با فحش و بد و بیراه و چنگ و دندان نشان دادن با نظرات متفاوت از خود عکس العمل نشان می دهید که البته خیلی تاسف انگیز و غم انگیز است.
موفق باشی.
فرهاد
فرهاد

ناشناس گفت...

جناب فرهاد تبریک عرض می‌کنم. پیش بینی امام گونه‌ شما مثل بقیه پیش‌بینی‌هایتان تحقق یافت. دست مریزاد. رو که نیست سنگ‌پای قزوین است. به مطلب جدیدی که آقای یغمایی گذاشته مراجعه کنید. جمع‌بندی یاوه‌های شما در دو روز گذشته راجع به نوشته مصداقی و ... آن‌جا امده است.

حضرت خضر

ناشناس گفت...

ایرج سلام درود برتو بوی گند لجنهای افکار و اندیشه های این مردک و دار و دسته اش درست بوی گند افکار خمینی و خامنه ای را دارد درود بر تو که با شجاعت تمام در مقابل این لجنزار میایستی و افشا میکنی. ایران اینده جای لوش و لجنها نیست
سرافراز باشی
یک اشرفی سابق

بنده خدا گفت...

وزارت فخیمه اطلاعات شاید تا این ایام بیش از صد تن کاغذ در سرکوبی مجاهدین خلق ایران مصرف نموده. به کجا رسید آقایان؟که شما برسید؟نقطه قوت آقای رجوی بعنوان یک رهبر مبارزه اش با اصلی ترین دشمن است . این را هر ایرانی شریفی میفهمد ولی شما نمی فهمید و دور کینه های فردی خودتان جمع شده اید.مصداقی چون مغازه اش با مجاهدین در تضاد بود به دشمنی افتاد. یغمائی هنوز داغ همسر سابقش را دارد. دیگران هم قیمت نکشیدن خودشان را از رجوی می خواهند چیزی که فراموش شده است فقط و فقط و فقط و هزاربار فقط وجود حکومت منحوس آخوندها هست و بس.

خیرخواه گفت...

این بهترین روش برخورد قلمی با مجاهدین و مخالفین است. و درگیری روزانه بدترین و مضرترین شیوه برخورد است.

مجاهدین خوب است بیاموزند و راه بهتری برای برخورد با مخالفان و منتقدان دنبال کنند وگرنه سال آینده ممکن است گزارش 94 نیز منتشر شود.

ناشناس گفت...

حضرت خضر
حالت خوب است واقعا؟
مطمئنی که بجای آب حیوان چیز دیگری نوش نکرده ای؟
آخر پدر بیامرز پریشان گویی بی سر و ته این یارو بچه آخر فرخ لقای خالدار درباره آقای یغمایی چه ربطی به نظرات بنده درباره نوشته مصداقی دارد؟
شاید هم بلاخره تو موفق به کشف رابطه میان گ.. و شقیقه شده ای و ما خبر نداشتیم.
بنده فقط نوشتم بعید می دانم که حتی آفتابه بدستها هم درباره این گزارش مصداقی عکس العملی نشان دهند زیرا به نظرم حرفهای مصداقی تکرار همان حرفهای پیشتر گفته شده است که افتابه به دستها هم در یک سال گذشنه عکس العمل های خود را درباره آنها نشان داده اند.
خلاصه قرار نبود د که هر کسی در هر مجلسی گ.. شما یکی توی سر بنده بزنی.
فرهاد

ناشناس گفت...

آقای سعادتی و دیگرانی که با شارلاتنیسم و شانتاژ و باج خواهی - کاری که بیش از سی سال رهبری مجاهدین کرده - می خواهید صدای هر انتقادی را خفه کنید. انتقاد از دستگاه سیاهکار و فرصت طلب و حقه باز تحت امر مسعود رجوی که آن همه رنج و خون و آنهمه اعتماد و عاطفه یی را که نثارش شده بود،همه را بازیچه خودپرستی و خودمحوربینی و رویای بلاهت بار انحصار قدرت و عشق سوزانش به مریم کرد که می خواهد ریاست جمهوری ایران را به او هدیه کند،نه تنها حق همه است بلکه وظیفه هرکسی است که مسئولیتی برای خود در مبارزه با رژیم خمینی قائل است. حداقل تاثیر این انتقادها این است که به توّهم و امیال مالیخولیایی رهبری مجاهدین، پرتوی می افکند و شاید چشمهای هنوز درچُرت و خماری را به خود جلب کند و نیز صدایی است در کناره معرکه یی که دستگاه رهبری عقیدتی برپا کرده، تا شنونده یی در بین تماچیان معرکه پیدا کند و این پیام و مفهوم را به گوش تماشاچی برساند که، در این شعبده وقت تلف می کنی از اینجا راه به جایی نخواهی برد و هر زمان خود را سرگردانتر از پیش خواهی یافت. پس مراقب باش که شعبده بازان و معرکه گیران راهزنان و طرّارانی هستند که از غارت عواطف تو هم رویگردان نیستند.
نظاره گر

ناشناس گفت...

جناب فرهاد به نظر من بی منطق تر و بی ربط تر از این نمی شد گفت که جنابعالی فرموده اید:«یک سوالش خیلی عجیب بود که پرسیده آیا شما کسی را مجبور کرده اید که در باره تجاوزی که به او در کودکی شده حرف بزند؟بنده که خوب می دانم اشاره مصداقی به چیست اما واقعا باید از او بپرسم خوب مرد حسابی اصلا به تو چه ربطی دارد؟ تو سر سیری یا دم پیاز؟ اصلا تو آنزمانی که آن فرد در یک نشست مشحص برای زدودن یک نقطه تاریک از ذهنش یک اتفاق شوم را طرح کرد تو کجا بودی؟ خود فرد مزبور همچنان مجاهد است معلوم نیست این وسط تو تو وکیل وصی کی هستی ؟ اصلا این سوال است واقعا که می پرسی؟»، آقای محترم یعنی چه که به ایرج مصداقی مربوط نبوده چنین سوالی مطرح کند؟ با منطق شما هیچکس حق ندارد در موضوع و رویدادی که خودش در آن قرار نداشته نداشته تحقیق کند! واقعا مسخره نیست؟ از طرفی به اصل سوال هم ایراد گرفته اید. در حالی که اتفاقا مسائلی از همین نوع است که جبّاریت و رفتار غیر انسانی رهبری مجاهدین با مجاهدین مظلوم را نشان می دهد و اتفاقا این نوع مسائل هستند که مردم را از مجاهدین منزجر می کند و مردم ارتکاب چنین رفتار رذالت آمیز و بیشرمانه را به رهبری مجاهدین نخواهند بخشید. از طرف دیگر این دفعه اولی نیست که شما برای دیگران و از جمله ایرج مصداقی دارید«حد و حدود» تعیین می کنید و در ضمن با شارلاتانیسم تلاش می کنید سالم بودن تحقیق او را زیر سوال ببرید و از آنجا که پای استدالاتان لنگ است و نه این که چوبی بلکه،چوب جارویی و چوب کبریتی و بسیار شکننده است با شیّادی تلاش می کنید همکاری های مشکوکی که از نظر شما ایرج مصداقی از آن برخوردار است را به او چسبانید. شما قبلا در مورد افشاگری ایرج مصداقی در مورد تقدیر نامه آن رمال هندی در مورد مسعود رجوی که سالها پیش در مجاهد درج شده بودو آن مردک را به عنوان دانشمند و چه چه معرفی کرده بودند،همین شگرد را بکار گرفتید و با تواضع!! بسیار با یاد آوری این که خود شما اصلا درج آن مطلب در مجاهد را از یاد برده بودید، افشاگری مصداقی را با استناد به همین مساله(فراموشی خودتان) زیر علامت سوال بردید. واقعا خود محور بینی «درخشان تر» از این می شود؟
نظاره گر

ادریس سراب آبادی گفت...

مصداقی تنها سرمایه اش ده سال زندان در جمهوری اسلامی بوده است و هیج پیشینه سیاسی دیگری ندارد.زندانی بودن به مدت طولانی دلیلی به سوابق مبارزاتی محسوب نمیشود و در ارتباط با هدفی که به خاطر ان زندانی شده است کاکل پیدا میکند.وقتی مصداقی در گزارش 92 و 93 به وضوح خط و روش سیاسی مجاهدین را نفی میکند و انرا به زیر سوال میبرد قبل ار هر چیز پیشینه خود را نفی میکند.پس دیگر مصداقی وزنی نمی تواند داشته باشد.یادمان نرود ماندلا هم سی سال زندان بود ولی او خالق مبارزه باآپارتاید در آفریقای جنوبی بود و تا آخر عمر هم بدون هیج جشمداشتی به قدرت در اوج ساده زیستی مرد.مصداقی ملغمه ای ار افکار ناسیونالیستی و سکولاریزم را اصلاح طلبی را با خود حمل میکند.او میخواهد انتقام ده سال زندان را از کسی بگیرد که باعث شد در این مسیر بیفتد.از نطر من مصداقی باید فقط تمام پروسه خود را یک بار مرور کند به تصویر روشنی از خود خواهد رسید.امیدوارم که اقای یغمایی این نظر من را چاپ کند

ناشناس گفت...

پاسخ به برادران عزیز «حیدر سعادتی» و «بنده خدا»

ﻧﻘﺶ اﻳﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ و ﺑﺎﺯ ﺗﻜﺜﻴﺮ ﺁﻥ ﺩﺭ ﻣﺒﺎﺭﺯاﺕ ﻣﺮﺩﻡ اﻳﺮاﻥ چیست؟

اینگونه نوشته‌ها که از موضع ضدیت با استبداد حاکم بر ایران، از رهبری مجاهدین پاسخگویی می‌طلبد و آنان را با دلیل و برهان نقد می کند، همانند بذری است که فردا و پس فردا جوانه خواهد داد، جوانه‌ای که رودرروی خارها، سر می‌کشد و به برگ و بار می‌نشیند.

نامه های واسلاو هاول به مرکزیت خیره سر و خشک مغز حزب کمونیست چکسلواکی (سابق)، در وقت نگارش آن با دهن کجی اعضای حزب کمونیست روبرو شد و تهمتی نبود که نثار او نشود. اما جوانه کار خودش را کرد و رویید اما خارها به تنور ریخته شد.

اینگونه نوشته ها به مبارزه مردم ایران علیه حکومت مرتجع و هار (هار قدرت) عمق و غنا خواهد بخشید.

مقولاتی چون «ﺑﻲ ﻋﻤﻠﻲ و ﺧﻮﺵ ﻧﺸﻴﻨﻲ ﺣﺎﺷﻴﻪ ﻧﺸﻴﻨﺎﻥ ﺩﺭ ﻏﺮﺑﺖ» و «ﺳﻠﻂﻪ ﻓﺎﺷﻴﺴﻢ ﻣﺬﻫﺒﻲ در ایران» به عوامل گوناگونی بستگی دارد که در رأس آنها ضربات هولناکی است که توسط رهبری وقت مجاهدین به اعتماد عمومی خورده‌است.

نکته دوم:
در مورد « مبارزه با اصلی ترین دشمن »
نقطه قوت القاعده و امثال الظواهری و شیخ حسن نصرالله... مبارزه با «امپریالیسم» و مظاهر آن عنوان شد. امثال ابوبکر بغدادی خار چشم بشار اسد و مالکی و خامنه ای هستند اما این نکته ارتجاع نهفته در عقاید و عملکردشان را نمی‌پوشاند. ترور هژیر و حسنعلی منصور (توسط نزدیکان نواب صفوی)، با ترور ژنرالهای آمریکایی شفر و ترنر (توسط رفقای تقی شهرام) رویارویی با قدرت بود اما پشیزی ارزش نداشت. چون قاتلین، خودشان یک پا مرتجع بودند. استالین هم وقتی برای رهبران برجسته شوروی پرونده سازی می کرد تا در قدم بعد حذفشان کند غول مبارزه با فاشیسم بود.
پرسان

ناشناس گفت...

با درود فراوان برای زحمت و کار با ارزش تاریخی جناب مصداقی !

مصداقی اولین نفری بود که تابو دستگاه سوخته و ورشکسته فریب ,تهمت , جعل و قلدری رجوی و باندش را نقد کرد و رضا گوران اولین نفربود که در دوزخ اشرف جلوی شارلاتان بازیهای رجوی و باندش ایستاد و در خارج هم با قلمش آنها را به چالش و پاسخگوئی نسبت به فجایع و جنایتی که در جهنم عراق نسبت به پاک ترین مبارزان ایران انجام دادن شده!
طرف مصداقی , گوران , عظیمی و .............. رجوی به عنوان معمار این همه جغرافیای بی شرمی و فجایع و باند تبهکارش است نه سربازان گمنام بی نام و نشان یا حتا آدمهای اجاره ای مثل آقا یا خانم نظام آبادی یا فرخ حیدری !

پیروز و تندرست باشید !

حمید

ناشناس گفت...

اینجانب لوط حمایت خود را از تمام کسانی که در کودکی و یا سنین دیگر مورد تعرض قرار گرفته اند اعلامی میکنم زندگی اینگونه انسانهای مظلوم ارتباط به ولی فقیه و رهبر عقیدتی ندارد وکسی حق ندارد در جلسات کسی را مجبور کند از بلاهائی که بر سرش آمده سخن بگوید و بعد این سندها را علیه افراد منتشر نمایند که فلانی چه و چه نموده است پرونده تمام این نوع افراد دردست من است و اگر ادامه بدهند پرونده های کسانی را رو خواهم کرد که دود از نه سوراخ بدنشان بلند شود زیرا من تمام این اسرار را میدانم و نیز اسرار سیدعلی و سید روح الله در مدرسه های علمیه و شبهای آنجاو بعضی دیگر از رهبران و ماجراهای دوران کودکیشان را میدانم بنابراین رو داری نکنید که افشا میکنم
لوط نبی

بایرام گفت...

ادریس سراب ابادی
واقعا اهل سراب آبادی .مگر اقای مصداقی ادعائی کرده است او آنچه را معترض است مینویسد او سالها هم با همین سازمان بعد از آزادی کار کرد و کوشش نموده ولی بعد وقتی دانست بیرون آمد و در کل حرف شما بسیار نادرست و بی پایه است

ناشناس گفت...

سلام بر لوط
اولا افشا کن ای لوط پیامبر و در باره ملاها چه خوب میگوئی یک شعری هم هست که در ایران معروف است که در همین باره است که میگوید
زمین فیضیه را تا به قعر اگر بشکافند
بجای فقه بسی شیخ... ن دریده در آرند
از ساکنان شهر سدوم و گومورا

ناشناس گفت...

نظاره گر عزیز
حالا فرض می کنیمم که بنده شیاد و شارلاتان و ..خلاصه هر آنچه گویی هستم اما تو آدم راستگو که بطور خاص الخاص گفتار نیک و پندار نیک را سر لوحه کردار نیک خود قرار داده ای بگو ببینم آیا واقعا اشتباه تایپی شده یا اینکه با صداقت تمام نوشتی که بنده آن رمال هندی را دانشمند دانسته بودم؟ اصلا یادت هست سوال من از مصداقی جه بود؟
بگذریم اما این رسمش نیست عزیز دل برادر که برای خفه کردم نظر متفاوت راستی و جوانمردی را با دروغ و بی شرافتی جایگزین کنیم.
شما مشکلاتان این است که در رابطه با بنده اصلا آدرس را اشتباه آمده اید به نظرم.
بنده مدافع رحوی نیستم که هیچ مخالف او هم هستم اما این مانع از آن نیست که ایراداتم را به مصداقی ننویسم.
مثلا مصداقی چندین بار در چندین سوال در صفحات مختلف تکرار کرده که ایا رجوی از صحنه نبرد فرار نکرده؟ ایا خائن نیست؟ خوب بنده می گویم آقا جان این سوال را که ده بار نمی پرسند یکبار نوشتی کافی بود چرا هی دو خط درمیان دوباره همین سوال را می پرسی؟
بعد هم اصلا این شیوه سوال کردن از بن غلط است. در واقع مصداقی با شیادی ابلهانه ای می خواهد حرفهای خودش را پشت سوال بزند. هدفش سوال نیست. سوال کشک است مثلا می پرسد "مسعود رجوی درکدام عملیات در طول عمرش شرکت کرده است؟" خوب؟ بعد در ادامه اش می پرسد" فرمانده کدام سازمان چریکی قهرمانی هایش در فرار هایش خلاصه می شود؟"
خوب تو هنوز جواب سوال اول را نگرفته داری سوال دوم را طوری می پرسی که در واقع جواب سوال اول را هم خودت داده ای! و بعد در ادامه می نویسید "مسعود رجوی که در عمرش در هیچ عملیات نظامی شرکت نداشته چگونه می تواند فرمانده مجاهدین باشد" می بینید؟ حالا برای تاکید و بقول معروف خر فهم کردن خواننده کودنی که جواب مستتر در سوال قبلی را نگرفته باشد جواب را به ضرب چکش مثل میخ توی سرش می خواهد فرو کند.
این جور سوال کردن فقط مختص مصداقی است و بکار شو های تلویزیونی او می اید اما در عالم واقع و در یک کار تحقیقی درست کاملا بی ارزش است.
این بابا انگار سر بازجوی اوین است یا نمی دانم دادستان دادگاه نظامی ارتش شاه! ا مصداقی حتمالا این شیوه سوال کردن را از دایی سرهنگش آموخته!!
بعد هم شیادی پشت شیادی ! مصداقی خودش خوب می داند که رجوی در اردوگاه های فلسطینی ها در اردن بوده در قضایای سپتامبر سیاه همان وقتی که مصداقی داشته در حیاط دایی سرهنگش تیله بازی می کرده بهمراه فلسطینی ها می جنگیده! در جریان دستگیری مجاهدین در آنسوی خلیج چند بار به آنجا رفته و پرونده هایشان را دستکاری کرده ! بهر حال واقعیت را باید گفت رجوی هر چقدر هم توتالیتر و خود شیفته و و .. باشد که هست ولی منکر گذشته اش که نمی شود شد!
متاسفانه مصداقی هم به رسم همه ایرانی ها و خیلی عامیانه با دشمنش برخورد می کند. دقیقا مثل همین برخوردی که شماها حواریون مصداقی با بنده و امثال بنده بعنوان دشمن فرضی تان می کنید.
مصداقی همه اینها را می داند اما کینه کورش کرده است! نمی تواند ببیند و نمی خواهد هم که ببیند. هدفش نفی تمام شخصیت طرف و حتی نقاط مثبت زندگ یاو به هر قیمت است. دقیقا همان روش رهبر بزرگوار در برخورد با مخالفانش.
خوب مصداقی اکر همان شیوه های رهبر را بکار می گیرد که گرفته اصلا دعوایش با ان بابا بخاطر چیست؟ فقط بخاطر خود بزرگ بینی و خود شیفتگی؟ فقط بخاطر سوهای تلویزونی؟.
بهر صورت این طور نوشتن به نظر بنده د نه بکار تخقیق آن ناریخنگار هنوز به دنیا نیامده آن دوستمان می خورد نه بکار آگاهی دادن به نسل امروز.
یکی نیست به این جناب مصداقی بگوید تو که داری می نویسی بنویس اما دروغ نگو حقیقت را نفی نکن. امبال خودت را بجای حقیقت بخورد خواننده نده تو با این شیوه کار فقط کار داری نوشته خودت را بی اعتبار می کنی.
فرهاد

ناشناس گفت...


برای خنده و زنگ تفریح:

این سوال مصداقی :
"آیا مجاهدین کمک مالی و نفتی از دولت عراق دریافت کرده اند؟
میزان این کمک چقدر بوده است؟
بنده را بیاد "شهر قصه" انداخت آنجایش که روباه که ملا شده بود با آن لهجه و آن آکسانتش می پرسید
می پرسید:
بفرمایید که این پول چقدر است؟ چطور است؟ حلال است؟ حرام است؟
بعد خرس رمال داد میزد:
خمس و ذکاتش را بده حلاله!
خر می گفت:
بغلو بپا نماله!
فرهاد

ناشناس گفت...

اشتباه تایپی را ببخشید. منظورم زکات بود که ذکات تایپ شده است.
فرهاد

ناشناس گفت...

آقای ادریس آبادی ! اتفاقا مصداقی پای همان آرمانی ایستاده که به خاطرش به زندان افتاد . پای همان اصولی ایستاده که به خاطرش 10 سال زندان کشید . شما طوری حرف می زنید که انگار مصداقی و امثالهم برای رجوی به زندان رفته اند

لقمان

فروزنده رحیمی گفت...

اینقدر بی ارزشید که ارزش جواب دادن ندارید. منتظرید یه کسی بهتون جواب بده ولی ارزش ندارید.

ناشناس گفت...

ای بریده آن لب و حلق و دهان
که کند تف سوی مه یا آسمان


به فرهاد و فرهادی دیگر
هیچکس نخواسته و نمی‌خواهد با «نظر متفاوت» مقابله کند. هیچکس نمی خواهد «راستی و جوانمردی را با دروغ و بی شرافتی جایگزین نماید»
خود را به آن راه نزنید.

می‌خواهید موافق رجوی باشید یا به زعم خود مخالف!
این مهم نیست . مهم این است که یادتان باشد با شهر کوران طرف نیستید.

هرایرادی هم به نویسنده کتاب نه زیستن نه مرگ یا هر کس دیگر دارید بگویید و بنویسید اما از نیات آلوده و قضاوتهای ناپاک دست بردارید. آب را گل نکنید و ادا در نیآورید.

فرافکنی و ورد شیادی پشت شیادی سردادن دست حود شما را بیشتر رو می کند. اینقدر عرض خود را نبرید.

هیچکس اینجا حواری کسی نیست و کسی هم شما را دشمن فرض نکرده و با شما برخورد دشمنانه نداشته، تنها خواسته می شود به نفد و انتقاد جفا نکرده و لیچار نگویید.

نکته آخر
همراهی مسعود رجوی با کسانی که به اردن پیش فلسطینی ها رفتند (اصغر بدیع‌زادگان ، فتح‌الله خامنه‌ای، تراب حق‌شناس ، رسول مشکین‌فام ، لطفعلی بهپور) ، صرفاً (و صرفاً) برای مذاکرات اولیه بود و لاغیر.
پرسان

ناشناس گفت...

"داشتیم چی می گفتیم ؟ حالیته؟"

درصفحه 138 مصداقی یک اشتباه در ذکر یک حدیث نبوی که البته او آنرا " شعار اسلام سیاسی "!!!! توصیف کرده و بر مبنای آن یکسری نفسیر های بی ارزش متعلق به فضای شوهای تلویزیونی کرده است که خوب است آنرا همینجا تصحیح کنیم.
حدیث این است :

"الإسلام يعلو ولا يعلى عليه"
که مصداقی آنرا "اسلام یعلو و ما یعلو علیه" نوشته که اگر از زبان عربی چیزی می فهمید خودش متوجه می شد که این حدیث که جعل کرده ( برای خنده) معنی ندارد. زیرا ترجمه نوشته او با کلی تخفیف چیزی شبیه به این می شود : "اسلام بالا است و آنچه که بالا است نسبت به آن" که خوب بی معنی است.
بنده نمی فهمم که چرا وقتی کسی شناختی از موضوعی ندارد بیخود خودش را وارد حیطه آن موضوع باید بکند.
خوب آقا جان سواد عربی نداری و اینهم البته اصلا عیبی نیست اما چرا می خواهی خودت را آگاه به قرآن و حدیث جا بزنی؟ یا اقلا اگر حدیث هم می خواهی نقل کنی خوب درست بنویسش که نوشته خودت را مغشوش نکنی.
فرهاد

ناشناس گفت...

عجیب است
اینجا بنده به جناب نظاره گر پاسخ می دهم اما پاسخ بنده را پرسان بی ادب یا همان سائل بی ادب می دهد.
ظاهرا پرسان بی ادب فراموش کرده که نظر پیشینش را به نام نظاره گر امضا کرده است و نه بنام پرسان.
ای روزگار با چه کسانی هم صحبتمان کرده ای!
فرهاد

ناشناس گفت...

جناب پرسان ( بی ادب)

شما هم ظاهرا قصد "بند از بند" جدا کردن ما را داری که شعار بریدن حلق و زبان و دهان بنده را اینجا طرح می کنی!
نگفتم شما هم در ماهیت اصلا همان مریدان رهبر هستید.
شما فقط جای رهبر را با مصداقی عوض کرده اید اما در ماهیت همان مرید رهبر بزرگوار هستید. همجنان که پیشتر نیز نوشتم :
تربیت نا اهل را چون گردکان بر گنبد است
اصل بد نیکو نگردد چون که بنیادش بد است.
فرهاد

ناشناس گفت...

جناب سائل یا پرسش گر یا نظاره گر

شما همین انتخاب اسمهایت نشان دهنده ماهیت است.
نظاره گر!! که همان کنترل چی و لباس شخصی یا ان یکی اسمت که هم معنی مامور تفتیش است. سائل یا پرسشگر همان بازجو و مستنتق این حرفهاست و حالا هم که نشان دادی که در آینده قرار است شکنجه گر و الی آخر باشی.
تبریک عرض می کنم
فرهاد

ناشناس گفت...

آقای فرهاد، مثل این که بیش از ظرفیت فیزیکی به نوشتن و کامنت گذاری پرداخته ای و این سبب عدم تمرکز حواست شده است در نتیجه نوشته مرا درست نفهمیدی یا درست نخواند و بعد اتهامی زدی و فحشی داده ای. آن چه من در مورد دانشمند و چه و چه نامیدن آن رمال نوشتم در مورد کار تبلیغاتی مجاهدین بود وآنچه آنها در موردش نوشته بودند و نه شما، کمی فیتلیه حق مطلق و فهم مطلق بودن را پایین بکش تا از کار ناشایست اتهام زنی و توهین کردن بیجا اینطور به عادتی برایت تبدیل نشود.من کار ایرج مصداقی بی ایراد و اشکال ندانسته ام و انتقاد به جا و مستدل آن از آن را هم کاری درست و به نفع مبارزات آزادیخواهانه مردم ایران و به نفع خود مصداقی می دانم. تهمت نزن، تنها به قاضی نرو دچار کبر و غرور نشو که انسان را به گندیگی و گند می کشد.
نظاره گر

ناشناس گفت...

مسعود رجوی خودش از این ادعاها که فرهاد در موردش می‌کنه نداره. این یارو معلوم نیست از کدام جوال این تاریخ‌ها رو در میاره. برو کتاب نجات حسینی رو بخون برو تاریخچه‌ی مجاهدین رو بخون. برو دادگاه مسعود رجوی رو بخون تنها چیزی که توش نیست این ادعاهای مسخره‌ی فرهاد است.

این یارو کاسه‌ی داغ تر از آشه.

خدا شفات بده. تو خیلی حالیته.

حضرت خضر

ناشناس گفت...

آقای فرهاد خان اگر می‌خواهی برای کسی پاپوش هم بدوزی درست بدوز. مصداقی دایی‌اش سپهبد بوده نه سرهنگ.
تو که اینقدر دقیقی خوبه این‌ها رو هم ببینی. من این رو در نوشته‌های او خواندم.

علی

ناشناس گفت...

به نظر من فرهاد بیمار است و آنچه مربوط به خودش است را به دیگران نسبت می‌دهد. او با کینه‌‌ای عجیب و شتری می کوشد تلاش مصداقی را ناچیز جلوه دهد و رهبری عقیدتی را که با گزارش مصداقی گیر افتاده در کامنت ها از زیر فشار بیرون بیاره و مصداقی را سوژه بکند. شهامت این رو هم نداره که وقتی تهمت می‌زنه مثل مصداقی اسم و رسم خودش رو بیاره.
او نوشته مصداقی به رجوی گیر داده برای شوهای تلویزیونی. اگر وجدان داشتی که به نظر من نداری می دیدی که او ۱۰ سال است که مصاحبه‌های تلویزیونی داره. با تمام شبکه‌‌های تلویزیونی. یک ساله گزارش ۹۲ رو انتشار داده. هیچ شبکه‌ای هم با او در این باره مصاحبه نکرده است که نشان دهنده‌ی اهمیت مجاهدین است!!!!

اشرف نشان پشیمان

ناشناس گفت...

دادخواه
با درود به مصداقی سمبل زندانیان سیاسی
بنظرم بد جوری اب توی لونه مورچه ها افتاده و چنان گیج و ویج شده اند که نمی دانند چه بکنند باید به عرضتان برسانم طرف حساب گزارش 92 و گزارش 93 نه فرهاد است نه ایوب نه لرستانی و نه دیگران طرف حساب یکی بیش نیست رهبر عقیدتی و بیت رهبر از برادران شریف گرفته تا برادران توحیدی و ایضا بانو و بارگاه بیت عقیدتی .
دوست عزیز فرهاد تو هر ایرادی به مصداقی میتوانید بگیری ادمیزاد یعنی اشکال و ایراد اما توجه داشته باش طرف حساب ما بیت رهبریست و رمالان شیاد و شارلاطان
جناب فرهاد که خودت را مثل نخد قاطی این اش میکنی که بگوئی ما هم نخدیم و من را هم بازی بدهید عزیز جان تو و امثال تو و عروسک هائی که بعضا بیت رهبر عقیدتی به اسم مستعار رو میکند و پرت و پلا مینویسد بهتر است بروید یقل و دوقل بازی کنید مصداقی به صراحت گفته هر کس مایل است و حرف جدی دارد در یک مناظره بفرمائید و الا همان که گفتم بروید یقل دو قل تان را بازی کنید
اگر تو فرهاد و ایوب خان وووو میتوانید در یک مناظره با مصداقی شرکت کنید بسم اللللللله والا همان که گفتم
بیت رهبر عقیدتی از گزارش 93 چنان مات شده اند که خفه خون گرفته اند
ما به فردای ازاد ایران می اندیشیم بدون خمینی صفتان و ملاهای خونخوار و بچه اخوندهای عقیدتی ما به همان اندازه که از خمینی حرامزاده بیزاریم از شیادان و رمالان و شارلاطانهای خمینی صفت نیز بیزاریم
در بهترین حالت سازمان مجاهدین اگر بیش از حاکمان خونخوار و دجال نباشد بدون شک کمتر از انان نیست این را توی گوشتان فرو کنید
وسلام

ناشناس گفت...

بعضي ازنظريه هارا كه خواندم ، باعرض معذرت از خوانندگان، حالم به هم خورد، احمد . ص وطارق .. نظريه نويس بايد ابتدا بروند و ترتبت ياد بگيرند، فكر مي كنم ازابتدا كسي به آنها ادب ياد نداده ..ويا بهتربگويم اصلا منطق ندارند وسالهاست ازاين مفاهيم بدورند
!!؟
روشنگر

ناشناس گفت...

درود بر شما آقای مصداقی درود بر قلمت درود بر شرف و شجاعتت در افشای یک مشت مزدور وپستی که برای قدرت هر کثافتکاری انجام داده و میدهندجدا خمینی پست فطرت در وجود اینها زنده استو با این کتاب هم مثل گزارش قبلی کاری کرده ای که شایسته هزار تحسین است
غلامرضا. آ. ف

ناشناس گفت...

آقای فرهاد معلم کبیر اخلاق بلاخره چی شد تو بیشتر از مصداقی چهره‌ی رهبری مجاهدین را افشا کردی؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
چرا موضوع رو می‌پیچونی؟ تو که گفته بودی مجاهدین جواب مصداقی رو نمیدن . مث این که به تو خط رو اشتباهی داده بودن. برو ببین چطوری افسار پاره کردن. حالا اگر روزهای بعد بیشتر شد میگی غلط کردم؟

دیگه دست از این من‌ زد‌ن هات بر میداری؟
دوستان راست میگن که موضوع سنگ پا رو پیش میکشن.

اشرف نشان پشیمان.

ناشناس گفت...

مریدان محترم مصداقی و توابع
بنده چندین کامنت در باره نوشته 93 مصداقی نوشتم اما با کمال تاسف بغیر از علی آقا که نوشته اند دایی جان سپهبد بود و نه سرهنگ باقی مریدان محترم و توابع جز عصبانیت و پرخاش و بد و بیراه جوابی در پاسخ به نظرات بنده نداشتید.
حدمت علی آقا هم باید عرض کنم که عزیزدل برادر دایی جان که سپهبد از مادر متولد نشده بود. دایی جان این آخری ها قبل از فرو ریختن بساط سلطنت سپهبد ش کرده بودند و گرنه آنزمانی که مسعود رجوی در کمپ فلسطینی ها بود اگر درست حساب کنیم می بینیم که دایی جان اصلا ستوان دو هم نبوده.
فرهاد

احمد رضا.ص گفت...

فرهاد جون حالا سپهبد بوده یا ستوان چیزی از اهمیت نوشته اقای مصداقی کم نمیکنه.ایشالاه این نشادر تا سال بعد که گزارش نود و چار نوشته بشه دوام میارهراستش من که از جریان فلسطین رفتن یک ادمی که الان دهساله از ترس مخفی شده و ادعای رهبریتم میکنه خیلی تعجب میکنم چون این اهل جنگ نیست فقط بلده بقیه رو بفرسه تلف شن نونشو بخوره

م.ح.فرانسه گفت...

گزارشی شجاعانه و ماندنی در تاریخ ایران. گزارشی که نقاب از چهرهیک دجال دیگر بر میدارد و نشان میدهد پشت این تبلیغات چه کسانی می خواهند حکومت بکنند . درود بر تو آقای مصداقی هزار درود بر تو

ناشناس گفت...

جناب آقای فرهاد که ناچارم شما را بحر‌العلوم بخوانم آیا شما بلد نیستید به خاطر اشتباه‌تان پوزش بطلبید؟ شما در همین بخش نظرات بارها اظهارات غیرواقعی و نادرست داشته‌اید. من مشتاق شدم چون شما از همه فعال‌تر در بخش نظرات بودید آن‌ها را مرور کردم. متوجه شدم تلاش عجیبی به خرج می‌دهید که گزارش آقای مصداقی در کانون توجهات قرار نگیرد که به نظر بندهی سراپا تقصیر منتظر عزرائیل کاری است غیرشرافتمندانه.
در ثانی کاربری از شما خواست توضیح دهید در کدام بخش از نظرات جناب پرسان توهین و یا بی‌ادبی نسبت به شما بوده است. من که جز نهایت ادب چیزی در نظرات ایشان ندیدم. شما نه تنها پاسخی ندادید بلکه صفت بی ادب هم به نام جناب «پرسان» اضافه کردید!!!!!
شما اطلاعات نادرست راجع به گذشته‌ی آقای رجوی دادید به شما یادآوری کردند شما نه تنها نپذیرفتید بلکه طول و تفضیلش هم دادید.
به شما تذکر دادند که دایی آقای مصداقی سپهبد است و نه سرهنگ، سرکار بهتان بر خورد و مدعی شدید ایشان قبل از سقوط سلطنت سپهبد شده است و بعد عجیب تر مدعی شدید که در سال ۵۰ هنگام مذکرات مجاهدین با فلسطینی‌ها ایشان ستوان دو بوده است!!!!!!!!!
آیا شما ترتیبات نظامی را می‌دانید؟
من متأسفم آقای یغمایی به شما اجازه می‌دهند فضای یک گزارش تحقیقی و جالب در نوع خود که قطعاً می‌تواند مانند هر گزارش و تحقیقی ضعف‌ها و کمبودهایی نیز داشته باشد را لوث کنید. شما فضای نقد و انتقاد سالم را آلوده می‌کنید. شما برخلاف آن‌چه می‌نمایید هستید.

یک ایرانی درد کشیده

ناشناس گفت...

سزای هرزه نویسان همان جهلشان است که سزای همه جاهلان است

یکی از پیمان-کاران سایتهای پر از آفتاب و مهتاب، ماموریتش این است که مثل بت عیار رنگ عوض کرده، گاه به جلد مخالف در آید و از «توتالیتاریسم مسعود رجوی» دم بزند و گاه انسانهای شریفی مثل آقایان قصیم و روحانی و (اینک) ایرج مصداقی را زیر سئوال ببرد.
چنین کسانی با منحرف کردن بحث و چرت و پرت گویی کوشیده‌اند (و گاه موفق شده اند) کاربران دیگر را به دنبال خود کشیده به دهن دهن شدن وادارند.

در واکنش به امثال او باید ضمن اشاره به این که «هیچکس نخواسته و نمی‌خواهد با نظر متفاوت مقابله کند، بگویید و بنویسید اما از نیات آلوده و قضاوتهای ناپاک دست بردارید» ــ با طرح چند سئوال تیز، پته آنان را رو کرد و نشان داد ماهی از سر تا به دُم گندیده است.
اما نباید با آنان دهن به دهن شد و در دستگاه شان رفت. این آن چیزی است که عارف شیرازی ها می‌خواهند.
سزای هرزه نویسان همان جهلشان است که سزای همه جاهلان است.
پرسان

ناشناس گفت...

درباره پروژه رفع ابهام هنوز کسی جزئیات زیادی نمی داند. هر چه هست یک سری حرفهای کلی است.
اگر اشتباه نکنم آقای عظیمی تنها کسی از کسانی قربانیان این پروژه است که خاطرات خود را پیرامون آن منتشر کرده که البته چند پاراگراف بیشتر نیست.
آقای عظیمی در این خاطرات صحبت از چند ضربه خوردن از دمپایی پلاستیکی نموده و بطور دقیق هم بخاطر ندارم که بلاخره چند روز بازداشت بوده شاید یکماه دو ماه یا هفتاد روز .
آقای عظیمی البته از کسان دیگری نیز روایاتی م کرده است که درست و غلط بودن آنها هنوز به اثبات نرسیده است.
او تعداد بازداشتی های این پروژه را حدود هفتصد نفر ذکر کرده است و فعلا جز نوشته کوتاه او مکتوبات و مستندات دیگری در اینباره از سوی دیگر قربانیان آن پروژه نداریم.
حالا ببینیم مصداقی در اینباره چکونه قلمفرسایی کرده است.
در صفحه 138 و 139 او مسعود رجوی را "جنایتکاری" معرفی می کند که مسئولان " دستگاه پلیس و امنیتی" اش "شکنجه گرانی هستند که "خصلت جنایتکارانه" آنها تنها با آیشمن و لاجوردی قابل قیاس است.خوب به این مقایسه توجه کنید. مصداقی سادات دربندی را با آیشمن و لاجوردی کنار هم قرار می دهد بخصوص وقتی که می دانیم آیشمن بخاطر جنایات ضد بشری اش از جمله روانه کردن صدها هزار یهودی به درون کوره های آدم سوزی محاکمه می شود و لاجوردی را هم که همه می دانند چه سفاک درنده ای بود.
مصداقی می نویسد:"کسانی که در جریان پروژه رفع ابهام زندان های مجاهدین در اشرف را اداره می کردند
ا جنس همان هایی بودند و هستند که اوین و شکنجه گاه های رژیم و پیش از آن اردوگاه های مرگ در آلمان و... را شکل دادند.
ملاحظه می کنید کسی که چند ضربه با دمپایی پلاستیکی به سر و بدن آقای عظیمی زده از جنس همانهایی است که هولناکترین جنایات ضد بشری را درباره چند میلیون انسان و از جمله جنایات کوره های آدم سوزی را مرتکب شدند.
به این می گویند تاریخ نگاری از نوع مصداقی.
بنده فکر می کنم اگر ما هم مصداقی را در این میان با گوبلز مقایسه کنیم چندان به خطا نرفته باشیم.
نظر شما چیست؟
فرهاد

ناشناس گفت...

جناب ايوب
بازى بس است،شما هوادار مجاهدين نيستيد اگرچه اداى آنرا در مى آوريد، هيچ هوادار مجاهدين اينقدر بيكار نيست، كار شما تكرار نشخوارهاى مزدوران و توابين با تمركز اتهامات جنسى آنها و شكلك درآوردن در رد آنها مى باشد، چيزى كه زايده ذهن كثيف خود آنهاست، هيچ هوادار مجاهدين نابغه عالم تواب را به پشيزى نميگيرد، مورچه چه باشد كه تو كله پاچه اش را هى مزه مزه ميكنى، جواب هواداران از كانالهاى مقاومت جارى است، در اين دريچه هم
نظر بكنى فرق خود با آنها را در مى يابى، از هارت و پورت اين توابين كه بگذرى چيزى جز منجلاب مشاهده نمى كنى، آيا هيچ نيروى سياسى مقابل رژيم ولو مخالف با مجاهدين اين مزخرفات را انعكاس داده؟ هواداران مجاهدين خوب بدل از أصل را تشخيص داده، ميگى نه اين گوى و ميدان.
إفشاگر

ناشناس گفت...

درود بر مصداقی در افشای دم و دستگاه دجال دوم که فی الواقع در بعضی نقاط از خمینی دجال هم جلوتر رفته.دستت درد نکند ایرج من بیست سال عمر و زن و دو بچه ام بخطر این دجال از بین رفتند خوب میفهمم چی میگی. امیدوارم چهره کثیف تمام دجالها تا ابد افشا شود
محمد . ت. هلند

ناشناس گفت...

جناب ایرانی درد کشیده عزیز
بنده روال ارتش را کم و بیش می دانم و بهمین دلیل نوشتم دایی جان بهر حال مادر زاد سپهبد نبوده است و یک روالی را در ارتش شاه طی کرده تا بلاخره سرهنگ و حالا هر چیز دیگه شده.
بهر حال این موضوع هم اینکه جزیی است و ربطی به موضوع اصلی ندارد که درباره اش بحث کنیم و هم اینکه سپهبد یا ستوان دو یا سرهنگ بودن برای امثال دایی جان و حواشی شاید ارزش باشد اما برای بنده که اساسا این ارزشها را قبول ندارم سپهبد و استوار و گروهبان همه سر و ته یک کرباسند یعنی بلا نسبت شما همه یک مشت نظامی بی مغر بودند و هستند که "اعلیحضرت" را سایه خدا می دانستند . متوجه منظورم که هستید ؟
دیگر اینکه بی ادبی آقای پرسان یا سائل سابقه اش به گذشته بر می گردد که شما در جریان آن نیستید اما در همینجا هم وقتی بنده با نهایت احترام به سوال ایشان جواب دادم در کامنتی نوشت که نوشته ام ارزش پاسخگویی ندارد که خوب در اینصورت بحث با چنین فردی برای بنده منتفی است.
البته اینهم باز یک موضوع حاشیه ای است و ربطی به مطلب اصلی ندارد.
شما لطف بفرمایید و درباره نظرات بنده پیرامون نوشته 93 مصداقی اگر نظر متفاوتی دارید بنویسید.
موفق باشید
فرهاد

ناشناس گفت...

فرهاد سخنگوی بیت رهبری در این جاست. او همان لئامتی که در مسعود رجوی است با خود دارد.

فریبکاری، دروغگویی، چند چهره‌گی و ...
اگر در همین بخش نظرات ملاحظه کنید او نسبتی نیست که به مصداقی نداده باشد. تازه مدعی است مسعود رجوی توتالیتر است و گناه مصداقی پرده برداری از چهره‌ی اوست.

من هم موافقم که دم این سخنگو را بگیرید و از این‌جا پرت کنید بیرون.

به نظرم خدیجه آجیده، لرستانی و ... که رک و روشن دفاع می‌کنند هزار شرافت دارند به امثال فرهاد.

اشرف نشان پشیمان

ناشناس گفت...

دوستان عزیز
بنده در چند نظر به نقد مختصر زوایایی از نوشته 93 مصداقی پر داختم.
همانطور که در ابتدا نوشتم این نوشته اگر چه برخی حقایق را بازگو می کند اما متاسفانه گزارشات نادرست و اغراق آمیز و یکسویه و عقده گشایی های فردی بسیار دارد و بهمین دلیل نمی توان به آن بعنوان یک سند تاریخی برای جویندگان حقیقت نگریست.

موفق باشید.
فرهاد

ناشناس گفت...

تمام اقایان مثل سینا دشتی ،رضا فلاح، توتونچی و ..... شما اگر توان دارید به سوالات مدون و منطقی پاسخ دهید چرا آب را گل آلود میکنید همه چیز روشن است هر سوالی پاسخی دارد یا به سازمان خود بگوید وارد یک مناظره شود،شما که دستتان پر است از چه میترسید ؟؟ آنزمان دست همه رو میشود این روشها و برخورد های شما تماما تایید حرفهای اقای مصداقی است . در ضمن در این دستگاه از شما ها به این اسامی یاد میشود واداده جیمی ، زن ذلیل ، تفاله خمینی و له شده جیم و ..... فکر نکنید ارزش و جایی در این دستگاه دارید از توتونچی و قره اوقلان و ....... بپرسید .
کوشا

ناشناس گفت...

به نظرم حرفها دقيقا پشت جبهه مشخص دارد. ..مطلقاومطلقا مربوط به يك فرد نيست واصل حرف هم اين است كه چرا نظام ملاها مبارزه مي شود ...؟؟؟نياز به اين همه پيچ درپيج كاركردن!!!! نداشت .. مي شد اولش همين را نوشته وخودشان راخلاص ميكردند ....-سوادكوهي

ناشناس گفت...

داور - اين داستان مناظره ومناظره بازي همه مارا ياد بهشتي روباه صفت وشياد دردوران ابتداي بعد ازانقلاب57 مي اندازد ... بابا اينها ديگر فريب هاي كهنه شده و زهوار در رفته جمهوري اسلامي است .. دست از اين بازهاي برداريد ...

ناشناس گفت...

مبارزه و افشا گریهای آقای مصداقی بطور دقیق ادامه مبارزه با جمهوری اسلامی است اگر این گزارش دقیق خوانده شود واقعا میبینیم جنگ فقط بر سر قدرت است و خمینی و خامنه ای با رهبر عقیدتی تفاوت در محتوا ندارند.واقعا شرم آور است. این کارها که اینها کرده اند واقعا شرم آور است
م. پور استاد

جاوید شاه گفت...

این مردک ابله فرهاد باید بدان یک موی گندیده ارتشیان اعلیحضرت فقید به تمام زندگی کسانی چون فرهاد و مثل او ارزش داشت. مردک زمان اعلیحضرت ایران چه بود حالا چه هست؟همان ارتشیان بودند که ایران را از خطر دشمنان حفظ میکردند و اگر اعلیحضرت با قاطعیت رحم را کنار میکذاشت و ریشه کسانی چون فرهاد و آن رهبر مزدورش را میزد الان دختر بچگان ما مجبور نبودند شب تا صبح صیغه یک مشت اخوند قرمساق شوند و نفس نفس زدن این عربنشانان را تحمل کنند.درود بر روان پاک اعلیحضرا فقید جاوید ایران عزیز ما

ناشناس گفت...

مسیح
با درود به جناب اقای یغمائی عزیز .
راستش اقای یغمائی عزیز خواستم نکته ای را بگویم از اینکه چرا کفن پوشان ولایت عقیدتی اینگونه به شما میتازند خصوصا پس از انتشار گزارش 93 مصداقی راستش بدلیل شناختی که از سازمان مجاهدین خلق دارم و به طور خاص رهبر عقیدتی میدانم که در مغز علیل او چه میگذرد .
واقعیت این است گزارش 93 مصداقی سندی تاریخی برای برداشتن پرده های دروغ و فریب و شارلاطان بازیهای این باند تبهکار است مصداقی همانگونه که دست جمهوری اسلامی را رو کرد با گزارش 93 واقعیت های سازمان مجاهدین خلق را نشان داد شاید گزارش 93 هنوز کامل نباشد که نیست چرا که بسیاری از اسرار هنوز پنهان هستند مصداقی بخش ناچیزی از ان را گفته است و با اینکه بخشی ناچیز از این دستگاه فاسد و شارلاطان را به نمایش میگذارد اما به خودی خود دست این ملاهای عقیدتی را رو میکند چنان که انها برای گریز از این پاسخگوئی و کم اهمیت جلوه دادن گزارش 93 مثل روباه مکار چراغ راهنمای چپ میزنند ولی به راست می پیچند
این باند شیاد برای انحراف گزارش 93 شخص شما را سوزه کرده است تا مسیر مطرح شدن گزارش 93 را مخدوش کند و علت اینگونه فحاشی هاشم زاده و امثالهم نیز از همین جا ناشی میشود .
بنظرم می اید شما این تاکتیک مشتی کفن پاره حزب اللهی عقیدتی را فهمیده اید و بدرستی مطلب مصداقی را به بالای صفحه گذاشته و مطلب خودتان را پائین اورده اید و این نشان میدهد که شما دست این شارلاطان ها را خوانده اید .
من هم در این نوشته فقط خواستم این مطلب را برسانم که هدف اینان چیست .
در پایان باید بگویم به رهبر عقیدتی و مداحان بیت رهبر و بانو که شما را از پاسخ به 34 سال خیانت به چند نسل گریزی نیست رهبر عقیدتی توی سوراخ موش برود و 12 سال خود را نشان ندهد که چی فکر کردید ما الاغ تشریف داریم .باید بگویم هاهاهاهاهاا
مردم ایران بارها و بارها پاسخ خود را به ملاهای خونخوار و حاکمان جنایتکار و بچه اخوندهای عقیدتی داده اند پاسخ چیزی جز این نیست بروید گم شوید شارلاطان های بی وطن

esmail گفت...

با سلام به آقای مسیح
متاسفم از اینوضعیت ولی مجاهدین مرا میشناسند و خوب و بد مرا میدانند. این نوع نوشته ها واقعا رقت انگیز است. باید اشکال را دید که نمی بینند.با این بهای سنگین و بر باد رفتن عمر سه نسل همه باید حقایق را بدانند. همه چیز باید در روشنی قرار گیرد. اثار آقای مصداقی باید خوانده شود بررسی شود و نقد شود .فحاشی کار ساز نیست. من با همان انگیزه ای که دیروز کنار مجاهدین بودم امروز نوشته آقای مصداقی را به سهم خود نشر میدهم. این انگیزه چیزی جز دفاع از حقیقت نیست.موفق باشید

ناشناس گفت...

اون که خامنه ای بود با سه چار میلیون بسیجی نوریزاد چوب تو ... نش کرده تو بدبخت با این چن تا قلمزن بی تربیتت با مصداقی چی میکنی. مصداقی همین امروزم بمیره تا ابد این افشا گریهای به حقش بالا سر تو پر میزنه حالا هی بگو فحش بدن ببینم کجا میرسی بدبخت
نادر نادر

ناشناس گفت...

جناب آقای فرهاد من جدال قلمی با شما را پایان می‌دهم. نتیجه‌ای ندارد و به نظرم اهداف غیرشرافتمندانه شما را برآورده می‌سازد. شما در مورد گزارش آقای مصداقی نوشته‌اید «گزارشات نادرست و اغراق آمیز و یکسویه» من از شما می‌خواهم گزارشات غیراغراق آمیز و چند سویه‌ی خود را منتشر کنید.
تجربه و موی سفید من می‌گوید بعید است کسی آقای رجوی را توتالیتر و ... بداند و این چنین به خصم آقای مصداقی تبدیل شود و در نوشته‌های متعدد ایشان را هدف حملات خود قرار دهد. تصدقتان بروم برای مخاطبان کمی احترام قائل باشید.
آیا گزارش شما در مورد سیر درجات دایی آقای مصداقی درست است و «اغراقی» درآن نیست و «یکسویه» هم نیست؟ به نظر شما کسی که ستوان دوم هم نیست در کمتر از هفت سال می‌شود سپهبد آن هم در نظام شاهنشاهی؟
دلیل نمی‌شود شما درجات نظامی را قبول ندارید طبق خواسته‌ و یا تفسیر شما هم به افراد اعطا شود. این مثال شخصیت شما را می‌رساند.
نظر من را خواسته‌اید باید به عرض حضرتعالی برسانم که آنچه پیرامون گزارش ۹۳ آقای مصداقی نوشتید بسیار کینه‌توزانه و یکسویه است. آن‌چه ایشان نوشته‌اند «گزارش ۹۳» نام دارد و نه «نوشته‌ی ۹۳ مصداقی» این نوع نگارش مخصوص دستگاه‌های امنیتی و تبلیغاتی استالینی برای خراب کردن اثر یک نفر رنج‌کشیده است. آن‌ها حتی از به کار بردن نام اثر هم ابا دارند.
شما در چنین مکاتبی درس خوانده‌اید و یا تنفس کرده‌اید. از نظر من کار ایشان ستودنی و قابل تقدیر است. فردی که چنین کاری میکند حتما روحیه‌ای قوی، و جسارتی مثال زدنی دارد. وگرنه این کار ناشدنی است. شما شهامت این را ندارید که همچون ایشان با نام و تصویر خودتان مطلبی راجع به مجاهدین و رهبرشان منتشر کنید.
یک ایرانی درد کشیده

ناشناس گفت...

کپی از نامه ٩٤ مصداقی

آیا با آمارهای ارائه شده ا سوی مجاهدین در زمینه های گوناگون موافقید؟ آیا با ادعای مجاهدین مبنی بر این که مریم رجوی از حمایت ٧٠ درصدی مردم ایران برخوردار است موافقید؟ آیا مریم رجوی در میان خانواده های شما در ایران از چنین حمایتی برخوردار است؟ آیا تا بیش از سقوط رژیم بعث عراق فکر میکردید اعضای ارتش آزادیبخش تنها ۴ هزار نفر باشند؟ در حالی که مراسم افتتاحیه جام جهانی فوتبال و دیدار برز یل و کرواسی در بزرگترین جشنواره ی ورز شی دنیا کمتر ا ۶۴ هزار نفر و دیدار فینال جام جهانی فوتبال کمتر ا ز ٧٥ هزار تماشاگر داشت و در مراسم بزرگداشت نلسون ماندلا علیر م حضور سران ۲۰ کشور دنیا و محوبیت بینظیر ماندلا در سطح ملی و بینالمللی، کمتر ٧٥ هزار نفر شرکت داشتند آیا می پذیرید که در یک سالن سربسته در پاریس، بیش از ١٠٠ هزار نفر ایرانی به دعوت مریم رجوی شرکت کنند؟

عمو رضای گل

ناشناس گفت...

جناب جاوید شاه عزیز
بله متاسفانه روزگاری شده که شما ها هم حالا دیگر و البته به حق دم درآورده و دهان باز کرده اید و برای امثال بنده لغز دمکراسی و آزادی می خوانید.
خق با شماست و چه می شود کرد چرا که آنقدر سیاه کاری شده که اصلا اجازه بدهید بگویم "اعلیحضرت فقید" شما در مقابل این جانیان فرشته بود.
بگذریم اما مشکل اصلی در زمان "اعلیحضرت" ما نبودیم و با از بین بردن ما هم همچنانکه دیدید مشکل حل نشد. مشکل اختناق بود مشکل تک حزبی بودن در این مملکت بود. مشکل عدم آزادی بود که برای خواندن یک کتاب یا یک اعلامیه دریک دادگاه نظامی دایی جانهای محترم مثل اب خوردن 5 سال زندانت می کردند. مشکل اینها بود که در نتیجه عدم آزادی و عدم آگاهی مردم بدون هیچ شناخت روشنی از مقوله ارتجاع مذهبی و آخوند دنبال خمینیی براه افتادند که کفشش جلوی پایش جفت می شد و عکسش در ماه بود.
نوشتم نظامی بی مغز چون نمونه هایش فراوان بودند. لابد خودتان جنایتی که دایی جان قره باغی در حق این ملت کرد را بیاد دارید. دایی جان نیمسار و دایی جان سپهبدهایی مثل او که با تمام قوا پرچم سفید را در برابر خمینی بر فراز پادگانهایشان بر افراشتند کم نبودند.
می دانید چرا؟ زیرا تمام ارتش از صدر تا ذیلش بر مبنی شعار شاه سایه خداست و یا اصلا خود خداست بنا شده بود. بهمین دلیل وقتی "اعلیحضرت " فقید از ایران رفت تمام سیستمی هم که بر مینای شخص او بنا شده بود و بالاترین ارزشش خود "اعلیحضرت" بود مثل یک کاخ کاغذی فرو ریخت. یادتان هست که شعار دایی جانهای بی مغزمان خدا شاه میهن بود یعنی ارزش میهن در سومین پله پایین تر از شاه بود.
ارتشبد ارهاری در خاطراتش نوشته بود که روزی که آن فرستاده ویژه آمریکا هایزر به ملاقات شاه آمد پشت در شنیدم که به "اعلیحضرت" گفت راهی نداری و باید از ایران بروی و همانجا بود که برای اولین بار من که تمام عمر شاه برایم مثل خدا بود فهمیدم که شاه هیچکاره است!
..ببخشید اما اینجا جای این بحث ها نیست اگر میل داشتید دراینباره مطلبی بنویسید تا در آنجا بیشتر بنویسیم.
در خدمت به ایران سرافراز باشید
فرهاد

ناشناس گفت...

جناب فرها نعل وارو زن
من نه «پرسان» هستم و نه «سائل» من همین نظاره گر هستم.
شما یک برداشت غلط از یک کمانت روشن من که در مورد مطلب درج شده در مجاهد در مورد آن رمال هندی که در آن خیلی یارو را ارش برده برده بودند و ایرج مصدقی مساله را افشا کرده بود و جنابعالی در آن مورد حمله ایراد نامربوطی گرفته بود، به من اتهام زدی که گویا آن توصیفات در مورد آن رمال را به شما نسبت داده ام و با همین برداشت فحشی به من داده ای. من در کامنت قبلی این را توضیح دادم. حال که فهمیدی(قاعدتا باید مساله یی به این روسنی قادر باشید بفهمید) که تعریفات از آن رمال به شما نسبت داده نشده بود و شما اشتباه کردی چرا از به خاطر فجشی که دادی عذر خواهی نکردی؟ اگر یادت رفته بود حال من یاد آوری کردم.
نظاره گر.

ایوب نظام آبادی گفت...

سلام: افشاگر سلام، خواهش می کنم که یک مورد مشخص را بگیر و توضیح بده تا من بفهمم . د ر ابتدا تصمیم گرفتم که به دنبال کار نروم در باره 93 کار کنم و نظر خود را بطور مفصل بگویم ولی بعد پشیمان شدم . اول اینکه من بی کار نیستم. چرا این را می گویی؟ دوم ، در چه مواردی با من موافق نیستی؟ اینکه می گویم منتقدین مزدور رژیم نیستند و اینکه آنها تمامی برای رژیم کار می کنند و سازمان مجاهدین دستگاه مزدور سازی است دروغ است و کسانی که به استخدام رژیم در می آیند بسیار انگشت شمار و استثنا هستند ؟

ناشناس گفت...

جناب ایرانی درد کشیده عزیز
شرمنده ام اما به نظرم یا موهایتان زود سفید شده اند یا تجربه تان اندک است.
بنده اینجا درباره مصداقی و نوشته اش یا حالا برای رفع حساسیت شما بگذارید بنویسم "کزارش 93" اش نظر داده ام و کمی نقد کردم زیرا موضوع بحث همین است.
عدوی مصداقی نیستم (انکارش هم نیستم -برای خنده-).
در حد توان خود تلاش می کنم ناراستی ها را نشان دهم.
حقیقتش را هم بخواهید این نظرات را ضمن خواندن گزارش او اینجا و آنجا نوشتم.
اگر فکر می کنید اشتباه نوشته ام شما هم بنویسید بدون اینکه نیازی به توهین و تحقیر و بد و بیراه داشته باشید اشتباهات نبده را نشان دهید.
فکر می کنم ممطمئنا می شود نقدی بسیار جدی تر و عمیقتری از نوشته ببخشید گزارش 93 مصداقی کرد که فعلا فرصتش برای بنده نیست.

موفق باشید
فرهاد

ناشناس گفت...

نظاره گر عزیزم
البته که از شما عذر خواهی می کنم.
ببخش تا بیایم جواب فحش و بد و بیراهای دیپر دوستان عزیز را بدهم عذر خواهیی که به شما بدهکار بودم از خاطرم رفت.
با پورش در تاخیر برای پوزش
فرهاد

ناشناس گفت...

اكثر به اصطلاح نظراتي كه نوشته شده است ، سراسر توهين ، هتك حرمت ، وزيرپاگذاشتن ارزش ها واصول بنيادي انسان وانسانيت است .توجه به نكات سياسي و مي گويند هروبلاگ وهرسايتي راازعلاقمندان به آن ومراجعه كنندگان به آن ميتوان شناخت وباز يافت .. جملاتي ازقبيل «دمش را بگيريد وبيرون كنيد!»..«چوب تو..نش » كرده ...«مردك ابله »..« هرزه نويسان»...اين كلمات وجملات دقيقا آينه تمام نماي علاقمندان به مطالب اين سايت است ... فرهنگ آن فرهنگ چاروداري است .سوالم اين است كه مگر فضاي مجازي توالت وفاضلاب آخوندها است؟؟؟..هرچه كامنتها اضافه مي شود بيشتر بوي گند آن درمي آيد ..كاشاني

ناشناس گفت...

باور کنید اگر هنگامی که خمینی در ماه نزول اجلاس می کرد ، یک نفر این شهامت و شرافت را داشت که چیزی شبیه این گزارش بنویسد و او را مورد پرسش قرار دهد ، الآن ما به نکبت آخوند ها گرفتار نبودیم . در آن زمان هم اگر کسی می خواست از خمینی سوال یا انتقادی کند ، فوری جماعت کاسه لیس بر سرش می ریختند و متهمش می کردند که آب به آسیاب شاه می ریزد . درود بر شرف و شهامتت ایرج . شایسته همین بود . کسی که با آن آزاد مردان و جاودانگان هم نفس و هم سلول بوده ، نمی تواند در برابر ناراستی و سفلگی سکوت پیشه کند

لقمان

ماشالله گفت...

برو سایت چارواداران ببین چه خبره نمیخای برو جلسات غسل و وضو و انتقاد از خود ببین چه خبره؟

ناشناس گفت...

من هم مثل آقای مصداقی مخالف فردیت نیستم، اما فردیت کجا و خود شیفتگی‌ کجا، فردیت کجا و ستوان کلمبو کجا. آقای مصداقی در نوشته خود به کشف بزرگی‌ نایل شده‌اند و آن هم این است که شخصی‌ مقالاتش را به اسم سیاوش جعفری که مخلوطی از اسم پسر ایشان و نام فامیل همنشین بهار (جعفری) است برداشته است.
آقای مصداقی یا شما به پارانویا یا چیز دیگری از این دست گرفتار هستند و یا از فردیت به خود شیفتگی‌ رسیده اید و یا منظومه شمسی‌ حول محور شما میچرخد و یا فقط به دنبال کاغذ سیاه کردن هستند.


حالیته

ناشناس گفت...


ناشناس گفت :

به فرهادو به ایوب ها و همه آنهایی که از دستگاه رهبر عقیدتی و بانو کامنت می گذارند ،فراموش نکنید ما در سال 1393 زندگی میکنیم نه در سال 1357 .مطمئن باشید مردم ایران خوب تشخیص میدهند ،ماهیت تمام گروه های سیاسی برایشان رو شده ،همه گروه ها بخصوص محاهدین وبا ارتش آزادی بخش که رهبری آن در همه زمانها ودر زیر چتر صدام یه بقول(مسعودرجوی برادر صدام،میزبان ،صاحبخانه)قائم شده بود ،36 ساله که باعث شدنند رژیم خمینی هر روز کارخانه آدمکشی آن هنوزاز کار نیفتده ،هر روز شاهد اعدام فرزندان ایران زمینیم ،یکروز ،شاعران ما،نویسندگان ما ،وووووووهر روز گلی از گلستان کم میشه معلوم نیست به چه گناهی کشته میشوند ،اگر سال 57 مردم آگاهی و شناختی از پیرامون خود از سیاستمداران از هر چه آخوند با عمامه و بی عمامه داشتند ، مطمأنأ نه خمینی را در ماه میدیند ونه فریب خورده بی عمامه هایی مثل رهبر عقیدتی میشدنند .مسعود رجوی هیجوقت نیروهایی را که مقابل خمینی میجنگیدن به حساب نیاورد ،مگر قبل از حمله عراق به کویت گروه های دیگری در نوار مرزی با رژیم نمیجنگیدند ،البته آنها خوذ خواییها ومنیتهای مسعودرجوی را نداشتند وپناهنده بودن و سهمیه نفتی نداشتند . جامعه که به رشد آگاهی نرسه ، مگر میتونه آزادی را بدست بیاره . قبل ار اینکه نوشته مصداقی راخوانده باشی حکم اعدامش را صاذر کرده اید اسماعیل شاعر را شاعر گمنام میدا نیدو ،سعید جمالی را....... ،جمال عظیمی را یک دمپایی خورده،قهرمان حیدری،ایرج شکری،قصیم و روحانی وعاطفه و عفت و گوران ودیگر عزیزانمان را این فرزنذان سرمایه های انسانی مارا که بهترین روزهای زنذگی و عمرشان رادر راه مبارزه وهدفشان گذاشتن بر چسب مزدوری میزنید . آنهایی که تمام سختیها ومشقتهای غربت را به جان خریده اند، ایرج مصداقی سندهایی را افشا کرده دستگاه رهبر عقیدتی رو به لرزه در آورده ،آنچنان که به همه هوادارانشان در پنج قاره دنیا سفارش کرده اند حمله کنند به ایرج مصداقی و دیگر منتقدان که کامنت بگدارید وووووو ای بیخیران توده مردم آگاه شدند ،وطن یعنی مادر ،دیدیم مسعود رجوی با ذشمن ایران وایرانی دست دوستی داد اینها دیگه بر کسی پوشیده نیست . درود بر مصداقی عزیز و گرامی ، ،درود به شاعر ایران زمین اسماعیل وفا یغمایی ، وهمه بنوعی باعث شدنند که حقایق پشت وپرده افشاء بشه در این سالهای اخیر .

ناشناس گفت...

آقای کاشانی باور بفرمایید هیج چیزی متعفن تر از شخصیت و افکاری که از آن انقلاب ایدئولوژیک با تمام شیادی ها و رفتار ضد انسانی با مجاهدین مظلوم در پی داشت،بیرون آمد هیچ جا نیست. تعفن شخصیت و افکار معماران انقلاب ایدئولوژیک و صحنه گردانان بیشتر از تعفن کشتار گاه یا دباغ خانه و چرمسازی است. بعد از آن تعفن مریدان قلم زن و متملق و چاپلوسان مواجب بگیر است که نانشان در خون مجاهدین مظلوم مستقر در لیبرتی ترید می کنند، مثلا مقاله «کردار ما و داوری تاریخ» جمشید پیمان را در همبستگی یا در آفتابکاران بخوانید تا بفهمید تعفن یعنی چه. یارو اصلا نمی داند در تشکیلات مجاهدین تصمیم گیری و گردش کار چگونه است، دیروز در مراد 88 در برابر نگرانی هایی در مورد اعتصاب غذا در اشرف و در آن گرمای سوزان و غیر لازم بودن آن اینجا در بعضی مقاله ها آمده بود و از رهبری مجاهدین خواسته شده بود دستور پایان آن را بدهند، یارو برداشت نوشت که مجاهدین اعتصاب کرده خودشان تصمیم می گیرند و کسی به آنها دستور نمی دهد، حالا هم دراین مقاله ضمن مزخرف گویی از «بیا بیا» گفتن مسعود ستایش کرده، تاکتیک جنون آمیزی که فاجعه فرودین 90 و قبل از آن مرداد 88 را رغم زد. اگر یکی از آن چماق ها که به سر مجاهدین کوبیده شده به سر او او خورده بود، شب روز به مسعود رجوی فحش می داد به ماند به طور عادی هم حتی یک هفته تحمل زندگی لیبرتی یا اشرف در سابق را نمی تواند بکند
پیر شعبده به هم زن

ناشناس گفت...

جناب پیر شعبده بهم زن
جناب کاشاشنی درست نوشته و به نکته خوبی اشاره کرده است.
چرا سعی می کنید توجیه کنید؟
شما اگر کامنتهای موافق با آقای مصداقی را بخوانید می بینید که فحش و توهین در همه کامنتهایشان است.
ممکن است بگویید این فرهنگ را مجاهدین به آنها آموحته اند اما اینجا که تشکیلات سازمان نیست.
متاسفانه میزان رعایت ادب و تربیت در این افراد که در حمایت از گزارش 93 مصداقی می نویسند آنقدر پایین است که دفاعیتاشان از مصداقی هم دست آخر به ضرر خود مصداقی تمام می شود.
دوستی این افراد برای مصداقی مانند دوستی خاله خرسه است که خیلی بد دردی است.
فرهاد

پیر تیریاکی گفت...

فرهاد ژونم قنبونت برم گژارش ایرژ ژون خودش از خودش دفاعشو میکنه عژیژم کامنت گژارا هر شی بی ادب باشن شندون مهم نیشت عژیژم تاژه برو مطلب اونا رد بخون ببین شی مینویشن مخشوشا رهبر خیلی مودبه!! خلاشه ناراحت نشو عژیژم بروگژارشو بخون تا روشن شی ناژنینمدر ژمن به رهبر شیزی نگی ها میگه اون بشگیات کارای بد بد کردی ناژنینم

ناشناس گفت...

بابا تربیت. بابا اخلاق، بابا معرفت. آقا فرهاد معلم اخلاق، معلم تربیت، اند علم و معرفت. بذار حامیان مصداقی بهش لطمه بزنن. تو چرا برای مصداقی دل می‌سوزنی؟ تو مثلاً دلت می‌سوزه که کامنت‌گذارها به شخصیت مصداقی لطمه بزنن!!!!!!
تو همین کامنت‌ها اتهامی مونده به مصداقی بزنی؟ خجالت نمی‌کشی؟
سعید رضا - فرانسه

‏«قدیمی ترین ‏‹قدیمی تر   ‏1 – 200 از 221   ‏جدیدتر› ‏جدیدترین»