دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

افتاب خواهد دمید

افتاب خواهد دمید

مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند

. فراموش نکنیم کورش نماد آغاز تاریخ واقعی ایران در مقابل تاریخ جعلی آخوند و مذهب ساخته است. کورش نماد هویت واقعی ایرانی در دور دست تاریخ است. گرامی اش داریم.بیاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم :در شرایط بسیار خطیر کنونی در گام نخست و در حکومت ملایان و مذهب مجموع جامعه انسانی ایران،تمامیت ارضی ایران،و طبیعت ایران در سراسر ایران در تهاجم و نکبت حکومت آخوندها در خطر است. اختلافات را به کناری بگذاریم، نیروهایمان را در نخستین گام در راستای نجات این سه مجموعه هم جهت کنیم و به خطر اصلی بیندیشیم .

این است جهان ما در این لحظه

این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید

کرونا وزمین ما

کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران

۱۳۹۴ آبان ۹, شنبه

جنایت «لیبرتی» و مسئولیت مشترک خامنه‌ای و مسعود رجوی ایرج مصداقی

در این جنایت، خامنه‌ای ولی فقیه نشسته در تهران و مسعود رجوی «ولی فقیه» پنهان‌شده در «ناکجاآباد» هر دو سهیم‌اند. اولی عامل اصلی جنایت است و دومی زمینه‌ساز و تسهیل کننده‌ی آن. هر دو نیز بنا به تعریف خود، سرخوش از قربانیانی‌ هستند که جنازه‌هایشان کنار هم ردیف می‌شوند. ادامه‌ی مطلب...

۱ نظر:

ناشناس گفت...

این شیر بی یال کوپال تمام انرژی و امکانات سازمان رادر جهت رد گم کردن مخفیگاه خودش به کار گرفته است . نه مسئله اش مبارزه با رژیم است ، نه سرنوشت مجاهدین برایش پشیزی ارزش دارد و نه هیچ پرنسیب دیگری می شناسد . حفظ جان کثیفش تبدیل به هم و غمش شده است . می گوید شب را در "همینجا" بمانید . یعنی این توهم را می خواهد القا کند که من هم همینجا هستم . چون اگر کسی جای دیگری باشد از کلمەی "همانجا" استفاده می کند . می بینید به چه دریوزگی و خفت و ذلتی دچار شده است ؟ حتی در پیامی که برای کشته شدن ٢٣ نفر از اعضای سازمان می دهد ، مسئله اش این است که بگوید من آنجا نیستم ، اینجا هستم . اینجا هستم ، آنجا نیستم... قایم موشک بازی یادتان هست؟ تمام هم و غم و انرژی و امکانات را در خدمت همین گرفته است . به نظر من این بزرگترین جزایی ست که کسی می تواند برای خیانت به اعتماد یک نسل بپردازد . او همین حالا هم دارد جزایش را می پردازد . آقای شیر ! نَفْس انسان مثل یک زخم است : هر چه بزرگتر باشد ، دردناک تر است . میزان این درد و رنج را فقط خودت می دانی . جانی که وبال گردنت شده است ، عمری که به خیانت گذشته است ، خونهایی که گریبانت را گرفته است و مادرانی که به قول شاملو : هنوز سر از سجاده ها بر نداشته اند . باش تا آتش دوزخ از تو چه سازد

سهراب