اثری که همه باید بخوانند و داوری کنند. کتابی ارزشمند حاصل سالها کار در حدود هزار صفحه که با دقت و ریز بینی و با بی نظری به نقد قرآن میپردازد بی شک کتاب نقد قرآن به قلم دکتر سها،
یکی از برترین آثار در زمینهٔ نقد قرآن است. با وجود گسترده بودن موضوعات
مطرح شده در کتاب، ترتیب
عناوین و نظم حاکم بر موضوعات، قابل درک و فهم
بودن، نوشتار ساده و روان، ارائه استدلال و مدارک و شواهد علمی، بررسی
جزئی و موشکفانه، نگاه تیزبین نویسنده به نواقص و تناقضات و بیان دلایل
منطقی در نفی آنها که نشان از تسلط نویسنده دارد باعث استقبال خوانندگان
از این کتاب شد.
نویسنده در ویرایش دوم کتاب با بسط و گسترش
مطالب مطرح شده، در عین حال که عدم آسمانی و مقدّس بودن قرآن و اشتباهات
فاحش آن را بیشتر نمایان میکند، با بیان دلایل بیشتر پاسخی به منتقدان
ویرایش نخست کتاب نیز می دهد.اگر قرآن کتابی آسمانی بود بی شک میبایست
خالی از هر گونه ایرادات و شبهاتی و نواقصی بود که در مطالعه کتاب با آنها
روبرو می شوید. احکام قضایی وحشیانه قرآن و اسلام، عدالت قضایی را نابود
کرده است، استبداد سیاسی مطلوب قرآن، حقوق و آزادیهای سیاسی را نابود کرده
است و به طور خلاصه اسلام اعتقادی به حقوق بشر ندارد. قرآن کتابی است
سراسر خرافه و خطا و احکام بی ارزش و نا معقول.
«با اعتقاد و
احترام به آزادی بیان تمامی دیدگاهها (به جز آنهایی که شامل بد افزار
باشند) تایید و منتشر می شوند. اما از دوستان تقاضامندم به جای فحاشی، تهمت
و افترا و تهدید و تحقیر یکدیگر، تنها دیدگاه خود چه مخالف وچه موافق را
بیان کنند.»
*همچنین دیگر
آثار دکتر سها را از همین پست دریافت کنید، و در صورتی که قادر به دانلود
کتاب از طریق لینکهای زیر نیستید، برای دریافت کتاب از طریق ایمیل
درخواست خود را به ایمیل آدرس (survival_mamusta@yahoo.com) بفرستید.
.
۹ نظر:
اسماعیل جان تشکر. دانلود شد تا سر فرصت به حسابش رسیده شود. 900 صفحه زمان زیادی لازم دارد ولی سخن عشق از هر زبان که بشنویم نامکرر است. این آخر عمری این یک ذره دین و ایمانی هم که برایمان باقی مانده ببینم میتونی از ما بگیری؟
ماجراي كاتب وحي كه به كذب محمد پي برد.
عبداالله بن سعد بن أبي سرح از كاتبان وحي محمد بود. ماجراي او
در كتب متعدد تفسير و حديث آمده است از جمله: -ومن قَالَ سأُنزِلُ مِثْلَ ما أَنَزلَ الل َّه هو عبد االله بن سعد بن أبي سرح القرشي كان يكتب لرسول االله فكان إذا أملى عليه سميعاً عليماً كتب هو عليماً حكيماً
وإذا قال عليماً حكيماً كتب غفوراً رحيماً فلما نزلت ولَقَد خَلَقْنَا الإِنْسانَ مِن سلَالَةٍ من طِينٍ ) المؤمنون 12 ( إلى آخر الآية عجب عبد االله من تفصيل خلق الإنسان فقال تبارك االله أحسن الخالقين فقال عليه الصلاة والسلام اكتبها فكذلك نزلت فشك عبد االله وقال لئن كان محمداً صادقاً لقد أوحي إلي مثل ما أُوحي إليه ولئن كان كاذباً فلقد قلت كما قال فارتد عن الإسلام
ولحق بمكة١. ترجمه: كسيكه آيه ي" سأُنزِلُ مِثْلَ ما أَنَزلَ الل َّه " در مورد او نازل شده است عبداالله بن سعد بن أبي سرح قرشي است كه براي رسول االله كتابت )قرآن( مي كرد وقتي كه محمد به او "سميعاً عليماً " را املاء مي كرد او "عليماً حكيماً" مي نوشت و وقتي " عليماً حكيماً "را املاء مي كرد او "غفوراً رحيماً" را مي نوشت. پس وقتيكه آيه ي " ولَقَد خَلَقْنَا الإِنْسانَ مِن سلَالَةٍ من طِينٍ ) المؤمنون 12 (" نازل شد عبداالله از تفصيل خلقت انسان تعجب كرد و گفت " تبارك االله أحسن الخالقين" پس محمد گفت همين را بنويس همينطور نازل شد. در نتيجه عبداالله شك كرد و گفت اگر محمد صادق است به منهم مثل او نازل مي شود و اگر كاذب است منهم شبيه او گفتم. سپس از اسلام خارج شد و به مكه پيوست.
بدنبال اينكار محمد دستور قتل او را صادر كرد و در فتح مكه
دستور داد كه چهار نفررا ) از جمله عبداالله( اگر به پرده ي خانه ي كعبه هم
1- تفسير كشاف 44/2
page906image12720
آويزان شده اند را بكشيد.عبداالله به عثمان برادر رضاعي اش پناهنده شد و عثمان در شرائط مناسب او را نزد محمد آورد و با وساطت عثمان اسلام آورد و محمد او را بخشيد.١
به اين واقعه دقت كنيد اين اتفاق يك شاهد عيني بر غير الهي بودن
قرآن است. عبداالله قطعاتي را بجاي قطعات املاء شده محمد مي گذاشته است و محمد نمي فهميده است يا تأييد مي كرده است. چه شاهدي واقعي تر از اين. جالب اينست كه اگر عبداالله در سمت كتابت قرآن مي ماند موقعيت و ثروت و عزت بالائي را داشت و بيشتر هم بدست مي آورد اما اسلام را رها كرد علي رغم خطرات و از دست دادن موقعيت و خطر مرگ. اين نشان مي دهد كه عبداالله واقعا به اين نتيجه رسيده بوده است كه محمد كاذب است و عبداالله شخص درستكاري بوده است كه مايل نبوده در
فريبكاري محمد شركت كند علي رغم خطر مرگ براي خودش. نكته ي قابل تأمل ديگر، رفتار محمد با اوست. اگر محمد واقعا
صادق بود بايد به عبداالله امان مي داد و با استدلال و كمك خدا او را قانع مي كرد. اما بجاي آن دستور قتل او را صادر كرد. اين دستور قتل، ضعف محمد را مي رساند؛ چون محمد مي دانسته كه عبداالله راست مي گويد و
به نيرنگ محمد پي برده و اگر كشته نشود آبروي او را مي برد.
1- الدر المنثور ٢٨٢/٧
page907image12208
نتيجه گيري
در مجموع، قرآن محصول فرهنگ زمان محمد است و همه ي
مطالب آنرا مي توان در محيط عربستان و كشورهاي مجاور يافت. البته محمد هوش و توان آنرا داشته است كه اينها را شنيده و بتدريج تحت
عنوان قرآن نازل كند.
آيا قرآن براي مكه و حوالي آن آمده يا براي كل انسانها؟
قرآن براي مكه و حوالي آن آمده:
- وهذَا كِتَاب أَنزَلْنَاه مبارك مصدقُ ال َّذِي بينَ يديهِ ولِتُنذِر أُم الْقُرَى ومنْ حولَها ... )انعام92(
page798image10288
ترجمه: و اين كتاب مباركى است كه ما آن را فرو فرستاديم ]و[ كتابهايى را كه پيش از آن آمده تصديق مىكند و براى اينكه امالقرى ]مكه[ و كسانى را كه پيرامون آنند هشدار دهى )92(.
- وكَذَلِك أَوحينَا إِلَيك قُرْآنًا عرَبِيا ل ِّتُنذِر أُم الْقُرَى ومنْ حولَ ها وتُنذِر يوم الْجمعِ لَا ريب فِيهِ فَرِيقٌ فِي الْجن َّةِ وفَرِيقٌ فِي السعِيرِ )شوري7(
ترجمه: و بدين گونه قرآن عربى به سوى تو وحى كرديم تا ]مردم[ مكه و كسانى را كه پيرامون آنند هشدار دهى و از روز گردآمدن ]قيامت[ كه ترديدى در آن نيست بيم دهى گروهى در بهشتند و گروهى در آتش )7( قرآن براي كل انسانها آمده - قُلْ يا أَيها الن َّاس إِن ِّي رسولُ اللّهِ إِلَيكُم جمِيعا..)اعراف 158( ترجمه: بگو اى مردم من پيامبر خدا به سوى همه شما هستم .... )158(
بالاخره آيا قرآن براي همه ي انسانهاست يا براي مكيان؟
معقولترين توجيه اينست كه در ابتدا قرار بر اين بوده كه اسلام فقط براي مكه و حوالي آن باشد و سپس تغيير عقيده داده شده و قرار بر اين شده كه اسلام براي كل انسانها باشد. اين تغيير عقيده دليل واضحي بر غير الهي بودن قرآن است. محمد در ابتدا كه پيامبري اش را شروع كرده اميد نداشته كه بتواند دعوتش را از مكه و حوالي آن فراتر ببرد ولي با گسترش اسلام متوجه و اميدوار مي شود كه دينش مي تواند فراگير شود، بنابر اين عقيده اش را عوض كرده است. اگر قرآن از خدا بود، خدا از ابتدا آگاه بود و قصد
page799image12880
داشت كه دينش را جهاني كند بنابر اين مي توانست بجاي ام القري و من حولها )مكه و حوالي آن( لغت الناس )مردم( را بكار ببرد تا مجبور نشود نظرش و كلامش را تغيير دهد.
نبویان:آدمخواری اگر در راه ولایت باشد در حکم هفتاد سال عبادت است/ اسلام احکام آدمخواری را معلوم کرده
به گزارش فارس نیوز، حجت الاسلام سید محمود نبویان که اخیرا خواستار اعدام کسانی شده بود که به اصل ولایت مطلقه فقیه اعتقادی ندارند، معتقد است که می توان به روشهای دیگری چون خوردن مرتدان هم متوسل شد، همانطور که در دوران صفویه با مخالفان دین خدا انجام شده و آدمخواری اگر در راه خدا و اسلام باشد در حکم هفتاد سال عبادت است.
نبویان در گفتگو با خبرنگار فارس، قوانین کنونی در اعدام مرتدان که صرفا به کسانی محدود می شود که اعتقاد خود را به شریعت مقدس اسلام و امامان شیعه از دست می دهند را ناکافی دانسته و این جرایم را قابل تسری به عدم اعتقاد به رهبر معظم انقلاب حضرت امام خامنه ای و امام خمینی شناخته و از سعید امامی به عنوان یکی از سربازان دلیر اسلام نام برد که باید الگوی بسیجیان و نیروهای ارزشی باشد.
نبویان گفت: زمانی که تشیع دوازده امامی توسط صفویه از لبنان به ایران وارد شد، شیعیان مخالفین شاه را می خوردند. کافی بود شاه اسماعیل یا شاه عباس اشاره ای کند تا شیعیان با همان لباس های درباری، مرتدی را که احیانا جسارتی کرده یا در اعتقاداتش خللی ایجاد شده زنده زنده بخورند و استخوانش را هم باقی نگذارند. امروز ما را چه شده که به اندازه آدمخواران شاه عباس غیرت شیعی نداریم؟ آیا این درست است که در تاریخ بگویند شیعیان امام خامنه ای به اندازه شیعیان شاه عباس غیرت و توحش دینی نداشتند؟
اسلام احکام آدمخواری را معلوم کرده و دنیا باید بفهمد که شیعه وحشی است و با کسی شوخی ندارد. چرا ما شیعیان امروزی نباید نشان دهیم که کماکان شیعه مرتضی علی هستیم؟ کافی است در یکی از همین هیئات مذهبی یکی دو تا مرتد را که از همین قشر سوسول های دانشگاه رفته و به اصطلاح تحصیل کرده هستند را بیاوریم و بعد از اینکه بسیحیان حسابی سینه زنی کردند و به خلسه مذهبی رفتند آنها را به میانشان بیاندازیم و بگوییم اگر شیعه حضرت عباس هستید اینها را بخورید. خواهید دید دوبار که اینها را خوردند، دیگر کسی جرات ارتداد نمی کند و این مرض بحمدالله از جامعه اسلامی زدوده خواهد شد.
دکان قدیس سازی متولیان ادیان
فرزندم! هیچ انسان مُتَعَقِّل و تحلیلگری، که شعور و تربیتِ انسانی در او قوام یافته، در دروغ بودن ادیان، به گونه ایکه ترسیم شده است شک نمیکند. و به کتابی که گفته شده، از آسمانی نامرئی، برای آنان فرستاده شده است. ادیان به اصطلاح الهی بین النّهرین و خاورمیانه جز ریختن خون آدمیان در طول تاریخ، هیچ کاری برای بشریت نکرده است. در کم مایگی احکام این الله و یَهُوَه و گاد، همین بس، که با تلسکوپ کهکشانی خود، جز مردم خاورمیانه و بین النّهرین، هیچ موجودی را در هستی رصد نکرده است! از مردمان قارة آمریکا با آن تمدّن شگفت مایاها گرفته، تا
چین و خاوردور و دیگر نقاط دنیا.
این الله ، به خاطر فقر شعور، جز جماعتِ خاورمیانه و بین النّهرین،
هیچ ندیده است، تا برای آنها نیز پیامبری از جنس خود آنها، گسیل دارد. از نوح گرفته، با آن کشتی مجعولش -که از دروغهای بزرگ
تاریخِ خاخامهای یهودی است- تا موسی، که سالهاست با کتاب خاخامها، هزاران انسان بیگناه را به خاک و خون کشیده است، و هنوز هم میکِشد. و این همه جنگها که میان خدای موسی و عیسی و محمد بر پا شده؛ چه تمدّنها که در میان نزاع اینان از بین نرفته است. این کتابها و مروّجین این کتابها، خون هزاران انسان بیگناه را تا امروز، برای هیچ، بر خاک ریخته اند،تا به نوع بشریّت بقبولا نند که خدای کدام یک ازآنان، خدای خدایان است. و محمد، برخاسته از سرزمین شنزار تازیان، که خشونت کتاب موسی را، با کُشتی گرفتن موسی با یهوه، و سنت ختنه شدن موسی در نود سالگی به دست همسرش از ترس یهوه، با کلا می ازعیسی - این به اصطلا ح فرزند خدا – با کلا م زرتشت و مِهرپرستی و مانی ایران و عقاید زُروانهای کهن را، با آموزه های سلمان فارسی خائن ، در هم آمیخت وقرآنی ساخت وبه ضرب چماق وداغ ودرفش وچوب و شمشیر، در حَلق خلا ئق فروکرد، تا مگر یهوه را، در قالب «الله »، به شیوهای نو، احیاء کند. و محمد، با ندای اکبر تازیان،که در اصل همان واژة «الوهاهِکبِئِر» یهود است، خون هزاران انسانِ بیگناه را به خاک ریخته؛ هم در شبه جزیره ای به نام عربستان امروزی، و هم در
کشورهای همسایه.
ریدم به خودش و اثر درخشانش خوندم همش دروغه دروغ
نوجوانی و جوانی ام را قران و تفسیر قران برباد فنا داد و ۱۵ خرداد هم خورد تنگش شدیم مجاهد ! بعدشم که نکبت ۵۷ و افتادیم تو تفسیرهای انقلابی ایده الوژیک تشکیلاتی وازتوش راست مذهبی زد بیرون شد مجاهداعظم و رهبر انقلاب و پدربزرگوار .... توش هیچی نبس جز مزخرفات و فرصت طلبی و ژست و پزو قمپوز و لغز ... اخرشم بی مسئولیتی و تهمت و افترا برای رهایی!
اگه اون نبود که این عن یعنی خمینی ظهورنمیکرد.
حامد
عزیزان من کاری به هیچ دینی ندارم اما عقل آدم حکم میکنه وقتی یک روی سکه ای رو دیدیم برای قضاوت باید روی دیگر آن را ببینیم تای بصورت جامع قضاوت کنیم. جواب دکتر سها داده شده در لینک زیر:
http://s9.picofile.com/file/8303457376/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8_%D8%AF%D9%81%D8%A7%D8%B9_%D8%A7%D8%B2_%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86_%D8%AF%D8%B1_%D8%B1%D8%AF_%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8_%D9%86%D9%82%D8%AF.pdf.htmlه لینک زیر بروید تا جوابو ببینید
تا صفحه ۵۰۰ خوندم فعلا. عالی بود. حقیقتا من بچه بودم در حد راهنمایی و دبیرستان هرزگاهی از این کتاب میخوندم همون موقع با اینکه بچه بودم شک داشتم گفتم چرا این کتاب اینجور منکه که چیزی نفهمیدم. ولی با خوندن این کتاب واقعا یاد بچگیم افتادم که از همون موقع شک داشتم به آن. دکتر سها ممنون کتاب خوبی بود. با لذت میخونم.خدا
ارسال یک نظر